گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلد چهاردهم
سرگذشت نوح (ع) و فراخوان توحیدي او





قرآن کریم در آیهي بیست و سوم سورهي مؤمنون به رسالت توحیدي نوح علیه السلام اشاره میکند و میفرماید: 23 . وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا
اي قوم [من ! » : نُوحًا إِلَی قَوْمِهِ فَقَالَ یقَوْمِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ و بیقین نوح را به سوي قومش فرستادیم؛ و گفت
. نکتهها و اشارهها: 1 «!؟ خدا را پرستش کنید، که هیچ معبودي جز او براي شما نیست؛ پس آیا خودنگهداري (و پارسایی) نمیکنید
نوح یکی از پیامبران بزرگ الهی است که سالها در میان قوم خود، منادي ایمان و توحید بود. زندگی عبرتآموز این پیامبر الهی
تا به همهي بتپرستان و مشرکان و مخالفان پیامبر اسلام گوشزد کند که «1» در سورههاي متعددي از قرآن کریم بازگو شده است
اگر به لجاجت خود در برابر اسلام ادامه دهید، به سرنوشتی همچون قوم نوح گرفتار میشوید. 2. در این آیه بیان شده که پیام
اساسی و رسالت اصلی نوح علیه السلام همان رسالت و پیام همهي پیامبران بود؛ یعنی پیام او دعوت به توحید و نفی شرك بود و
این همان چیزي است که قرآن و اسلام بر آن پافشاري میکنند. 3. این آیه همراه دعوت به پرستش خدا و نفی شرك، دلیلی هم
براي اثبات توحید عبادي آورده، میفرماید: هیچ معبودي براي شما نیست؛ یعنی اگر بتها و معبودهاي ساختگی وجود دارد که
شما میپرستید، در حقیقت، همهي اینها دروغین و توهّم شماست، و گرنه تنها یک معبود ص: 45
راستین وجود دارد که شایستهي پرستش است و آن اللَّه است؛ از این رو هشدار میدهد که خودنگهدار باشید و تنها او را پرستش
2. توحید و نفی شرك، پیام نوح «1» . کنید. آموزهها و پیامها: 1. از سرنوشت قوم نوح عبرت بگیرید و به پیامبر اسلام ایمان بیاورید
پیامبر علیه السلام نیز بوده است (پس چیز جدیدي نیست). 3. خودنگهدار باشید و به دنبال پرستش معبودهاي دروغین نروید. ***
قران کریم در آیات بیست و چهارم و بیست و پنجم سورهي مؤمنون به واکنش منفی مخالفان نوح و بهانهجوییها و تهمتهاي آنها
نسبت به این پیامبر الهی اشاره میکند و میفرماید: 24 و 25 . فَقَالَ الْمَلَؤُاْ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ مَا هذَآ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُرِیدُ أَن یَتَفَضَّلَ
عَلَیْکُمْ وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلئِکَ ۀً مَّا سَمِعْنَا بِهذَا فِی ءَابَآئِنَا الْأَوَّلِینَ* إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّۀٌ فَتَرَبَّصُواْ بِهِ حَتَّی حِینٍ و اشراف قومش که
این (نوح) جز بشري مثل شما نیست، که میخواهد بر شما برتري جوید؛ اگر (بر فرض) خدا میخواست » : کفر ورزیدند، گفتند
(پیامبري بفرستد)، حتماً فرشتگانی فرود میآورد؛ (ما) در نیاکان نخستین خود این را نشنیدهایم!* او نیست جز مردي که در وي
نکتهها و اشارهها: 1. مخالفان نوح از اشراف ثروتمند و «. (حالت) جنون است؛ پس تا مدّتی براي (مرگ یا بهبودي) او انتظار بکشید
صفحه 16 از 110
مغرور بودند که جمال و ثروت آنها چشمها را پر میکرد (هر چند از درون و معنویات تهی بودند). تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
2. در این آیات بیان شده که مخالفان نوح چند تهمت به او زدند: نخست او را متّهم به قدرتطلبی کردند. دوم به او تهمت ص: 46
جنون زدند. این دو تهمت با همدیگر متضاد است؛ چون کسی که قدرتطلب است باید فردي باهوش و با درایت باشد و کسی که
مجنون است از هوش و درایت بهرهاي ندارد. وقتی زندگی پیامبران الهی به ویژه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را مطالعه میکنیم،
میبینیم که همین تهمت جنون را به دیگران نیز زدند و از این جا روشن میشود که روش تهمت زدن در برابر مردان حق، یک
روش مستمر کافران در طول تاریخ بوده است. اما این تهمتها آن قدر بیاساس بود که قرآن حتی پاسخ کافران قوم نوح را نداد؛
چراکه مطالعهي زندگی پیامبران به ما نشان میدهد که آنان افرادي فهیم، عاقل و حکیم بوده و به دنبال قدرت و سلطهجویی
نبودهاند. 3. مخالفان نوح علیه السلام در برابر او بهانهجویی کردند و گفتند: اولًا، این نوح یک بشر است و ما تاکنون نشنیدهایم که
بشري به پیامبري برانگیخته شده باشد. ثانیاً، اگر خدا میخواست پیامبري بفرستد، فرشتهاي را مأمور این کار میکرد. اما این سخنان
کافران آن قدر بیاساس بود که قرآن حتی پاسخ آنها را نداد؛ زیرا روشن است که هر پیامبري باید از میان مردم باشد تا بتواند
الگوي آنان باشد. و در ضمن، تاریخ بشریت نشان میدهد که در هر عصري پیامبر یا پیامبرانی بودهاند که سرسلسلهي آنها آدم علیه
السلام بود؛ پس ادعاي کافران در مورد این که تاکنون نشنیدهاند که پیامبري از جنس بشر بیاید، بیاساس بود. تفسیر قرآن مهر جلد
4. در این آیه مخالفان نوح به همدیگر توصیه میکنند که صبر کنید تا نوح از بیماري جنون نجات یابد، یا صبر چهاردهم، ص: 47
آموزهها و پیامها: 1. مخالفان پیامبران «1» . کنید که مرگ او فرا رسد، در آن صورت دیگر این دعوت به توحید تمام خواهد شد
الهی منطقی نیستند و در برابر دعوت حقّ پیامبران، به تهمت و بهانهجویی پناه میبرند (پس آماده باشید). 2. بطلان تهمتهاي
مخالفان را از تهمتهاي متضاد آنان به پیامبران بشناسید. 3. جنون، قدرتطلبی و نوآوري، از تهمتهایی است که مخالفان به
رهبران الهی نسبت میدهند (پس رهبران حق براي پاسخگویی به این مطالب آماده باشند). *** قرآن کریم در آیهي بیست و ششم
سورهي مؤمنون به امدادخواهی نوح علیه السلام (و نفرین او) اشاره میکند و میفرماید: 26 . قَالَ رَبِّ انصُ رْنِی بِمَا کَ ذَّبُونِ (نوح)
نکتهها و اشارهها: 1. از آیات قرآن و احادیث اسلامی استفاده میشود «. پروردگارا! مرا در برابر تکذیبهاي آنان یاري کن » : گفت
که نوح سالهاي زیادي میان قوم سرکش خود مقاومت کرد و آنها را به توحید فراخواند، ولی ص:
48 جز گروه اندکی ایمان نیاوردند و اکثریت آنان او را آزردند و تکذیب کردند، که گوشهاي از بهانه جوییها و تکذیبهاي
آنان در آیات پیشین بیان شد. پس از این مراحل بود که نوح علیه السلام از هدایت قوم خود ناامید شد و دست به دعا برداشت و از
خدا یاري خواست؛ سپس عذاب الهی به صورت سیلابی بزرگ فرود آمد و کافران لجوج را به هلاکت رسانید. 2. در این آیه نوح
علیه السلام از خدا میخواهد که در برابر تکذیبها و به خاطر دروغانگاري و ایمان نیاوردن قوم سرکش، خدا او را یاري رساند.
یعنی پیامبران نخست به دنبال هدایت مردم هستند و اگر لجاجت و تکذیب کردند، از خدا کمک میخواهند تا موانع هدایت «1»
بشریت را بردارد و کافران سرکش را که در برابر حقایق و دلایل روشن لجاجت میکنند، از سر راه تکامل بشریت بردارد. آموزهها
و پیامها: 1. رهبران الهی و مبلغان دینی (اول دعوت و مقاومت کنید و) اگر مخالفان لجاجت کردند از خدا یاري بجویید (تا کار را
یکسره کند). 2. مخالفان رهبران الهی لجاجت را از حدّ نگذرانند که اگر مردان الهی از هدایت آنان ناامید شوند نفرین میکنند
(و آنان هلاك خواهند شد). *** ص: 49 قرآن کریم در آیهي بیست و هفتم سورهي مؤمنون به
مقدمات عذاب قوم نوح و غرق شدن آنان اشاره میکند و میفرماید: 27 . فَأَوْحَیْنَآ إِلَیْهِ أَنِ اصْ نَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنَا وَوَحْیِنَا فَإِذَا جَآءَ أَمْرُنَا
وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَأَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ و به
زیر نظر ما، و (بر اساس) وحی ما با زیرکی کشتی را بساز. و هنگامی که فرمان (عذاب) ما فرا رسد، و » : سوي او وحی کردیم که
تنور فوران کند، پس از هر [حیوانی، یک جفت دوتایی و خانوادهات را در آن وارد کن؛ مگر کسی از آنان که قبلًا در باره او سخن
صفحه 17 از 110
رفته است؛ و در باره کسانی که ستم کردند با من سخن مگوي، [چرا] که آنان غرق شدنی هستند. نکتهها و اشارهها: 1. عذابی که
بر قوم نوح فرود آمد سیلاب فراگیر و عظیمی بود که همهي انسانها و حیوانات را نابود میساخت؛ از این رو به نوح علیه السلام
فرمان داده شد که کشتی بزرگی بسازد تا خود و خاندان و مؤمنان بر آن سوار شوند و از هر نوع حیوانی، یک جفت در آن جاي
گیرد، تا پس از هلاکت کافران سرکش، نسل مؤمنان و حیوانات محفوظ بماند و ادامه یابد. 2. کشتیسازي نوح علیه السلام در
حضور پروردگار بود؛ یعنی این تلاش نوح تحت نظارت و حمایت الهی بود؛ بنابراین نوح میتوانست با خیال آسوده به کار خود
ادامه دهد و از چیزي نهراسد. 3. کشتی نوح علیه السلام، طبق احادیث، بسیار بزرگ بود و طول آن را 600 متر و عرض آن را 400
بنابراین این ص: 50 کشتی میتوانست افراد و ؛«1» متر و ارتفاع آن را 40 متر حکایت کردهاند
حیوانات زیادي را در خود جاي دهد. 4. کشتیسازي نوح طبق برنامهاي به او وحی میشد. شاید این بدان سبب بود که قوم نوح در
کنار دریا زندگی نمیکردند و صنعت کشتیسازي را نمیدانستند و یا ساختن چنین کشتی بزرگی تا آن زمان سابقه نداشته است؛
همان تنور فارسی است؛ یعنی محلی که در « تَنُّور » . بنابراین لازم بود که نقشه و برنامهي کشتیسازي به نوح آموزش داده شود. 5
آن به وسیلهي آتش نان پخته میشود و مقصود از آن در آیهي فوق یا آن است که: سطح آب زمین بالا آمد به طوري که آب از
درون تنورهاي مردم جوشیدن گرفت و این یک نشانهي عذاب بود تا نوح و یارانش آمادهي سوار شدن بر کشتی شوند؛ همانطور
و یا این که مقصود یک معناي کنایی و مجازي است؛ یعنی تنور خشم پروردگار فوران پیدا «1» . که در برخی احادیث آمده است
البته هر دو معنا در آیه قابل جمع است؛ یعنی ممکن است هر دو معنا مقصود باشد. 6. از آیات قرآن و «2» . کرد و شعلهور شد
احادیث استفاده میشود که در خانوادهي نوح دو نفر بودند که لجاجت کردند و ایمان نیاوردند؛ یکی همسر او و یکی فرزندش؛ از
7. از آنجا که ممکن بود در لحظات شروع عذاب عواطف «3» . این رو آن دو اجازه نیافتند در کشتی سوار شوند و هلاك گشتند
نوح تحریک شود و خواستار نجات قوم خود یا فرزند و همسرش شود، به او هشدار داده ص: 51
شد که در مورد ستمکاران شفاعت نکند و در بارهي آنان با خدا سخن نگوید؛ چون عذاب آنان حتمی شده بود و پس از شروع
عذاب دیگر راه بازگشتی وجود ندارد. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان دین اگر به سرکشی خود ادامه دهند همچون قوم نوح گرفتار
عذاب خواهند شد. 2. خدا مؤمنان و رهبران الهی را یاري میکند و نجات میدهد. 3. به فکر حفظ نسل حیوانات باشید و در
نگهداري محیط زیست طبیعی حیوانات بکوشید. 4. صنعت کشتیسازي، ریشهاي الهی دارد. 5. اگر عذاب الهی فرا رسید، راه
نجاتی براي افراد سرکش وجود نخواهد داشت. *** خداي متعال در آیات بیست و هشتم و بیست و نهم سورهي مؤمنون به نوح،
روش سپاسگزاري و دعاهاي راهبردي را آموزش میدهد و میفرماید: 28 و 29 . فَإِذَا اسْتَوَیْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَکَ عَلَی الْفُلْکِ فَقُلِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجنَا مِنَ الْقَوْمِ الظلِمِینَ* وَقُلْ رَبِّ أَنزِلْنِی مُنزَلًا مُّبَارَکً ا وَأَنتَ خَیْرُ الْمُنزِلِینَ و هنگامی که تو و کسانی که به همراه
و بگو: *«! تواند بر کشتی قرار گرفتید، پس بگو: ستایش مخصوص خدایی است که ما را از گروه ستمکاران نجات بخشید
ص: 52 «. پروردگارا! مرا در منزلگاهی خجسته فرود آر، در حالی که تو بهترین فرود آورندگانی »
نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات خداي متعال به نوح پیامبر علیه السلام آموزش میدهد که چگونه شکر پروردگار را به جا آورد
و به درگاه او دعا کند و از او درخواست برکت نماید. آري؛ سپاس و دعا کردن آداب خاصی دارد که لازم است خطوط اصلی آن
از طریق وحی براي انسان بیان شود. این نهایت لطف خداست که حتی راه دعا و محتواي آن را به انسان آموزش میدهد تا رحمت
یا به معناي مکان فرود کشتی و یا به معناي کیفیت فرود آن است؛ یعنی نوح از « مُنزَل » و برکات خود را بر او فرود آورد. 2. واژهي
خدا میخواهد که کشتی او را پس از سیلاب در سرزمینی پربرکت و آباد فرود آورد؛ و یا از خدا میخواهد که کشتی او را به طور
شایسته فرود آورد، به طوري که خطري سرنشینان کشتی را تهدید نکند. البته در نهایت کشتی نوح بر کوه جُودي فرو نشست که
ذیل آیهي 40 سورهي هود در این مورد سخن گفتیم. آموزهها و پیامها: 1. پس از پیروزي و نجات، به فکر سپاسگزاري از خدا
صفحه 18 از 110
باشید. 2. پس از تلاش شخصی، نیازهاي مادي زندگی خود و برکت را از خدا بخواهید. 3. راه و رسم شکرگزاري و دعا را از
وحی بیاموزید (هر چند راه شکر و دعا، به هر زبانی و به روي هر کسی باز است). *** ص: 53
قرآن کریم در آیهي سیام سورهي مؤمنون از ماجراي نوح و قومش نتیجهگیري میکند و با یادآوري امتحان الهی و نشانههاي خدا
در این ماجرا میفرماید: 30 . إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیتٍ وَإِن کُنَّا لَمُبْتَلِینَ مسلماً در این (ماجرا) نشانههایی است، و حتماً [ما] آزمایش کننده
بودیم. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه بیان شده که ماجراي نوح آیهها و نشانههایی براي خردمندان جهان در بردارد: الف) نشانهي
پیروزي نهایی و نجات مؤمنان است. ب) نشانهي شکست نهایی و نابودي کافران است. ج) نشان میدهد که صبر و مقاومت و
ایمان، ثمرهي شیرین به دنبال خواهد داشت. د) نشان میدهد که مخالفتهاي مذبوحانه در برابر رهبران الهی ره به جایی نمیبرد و
پیروزي نهایی از آنِ حقباوران است. 2. این آیه به آزمایشهاي مکرر الهی در مورد قوم نوح و سرکشی آنان اشاره میکند، و یا
اشاره به آزمایش همهي انسانها در طول اعصار دارد، یعنی این آزمایشها مخصوص قوم نوح نبود و خدا آزمایشگري است که
همهي انسانها را در هر زمان امتحان میکند تا بشریت راه تکامل خویش را بپیماید و انسانهاي خوب و بد از همدیگر جدا شوند.
آموزهها و پیامها: 1. به سرگذشت نوح بنگرید و نشانههاي قدرت الهی را تماشا کنید و عبرت بگیرید. تفسیر قرآن مهر جلد
2. زندگی صحنهي آزمایش است و خدا آزمایشگر است (پس مراقب باشید که از آزمایشهاي الهی سربلند چهاردهم، ص: 54
بیرون بیایید). *** قرآن کریم در آیات سی و یکم و سی و دوم سورهي مؤمنون به سرگذشت پیامبري دیگر و پیام توحیدي او
براي قومش اشاره میکند و میفرماید: 31 و 32 . ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا ءَاخَرِینَ* فَأَرْسَلْنَا فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ مَا لَکُم
مِّنْ إِلهٍ غَیْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ سپس گروههاي دیگري را بعد از آنان پدید آوردیم؛* و در میان آنان فرستادهاي از [خود] شان فرستادیم
نکتهها و «!؟ خدا را پرستش کنید که هیچ معبودي جز او براي شما نیست؛ پس آیا خودنگهداري (و پارسایی) نمیکنید » : که
در اصل به معناي نزدیکی است و از این رو به جمعیتی که در یک عصر نزدیک به هم زندگی میکنند قَرْن گفته « قَرْن » . اشارهها: 1
در «1» . میشود؛ و گاهی به زمان معین (سی یا صد سال) نیز قرن گفته میشود که در میان ملتهاي مختلف جنبهي قراردادي دارد
این جا مقصود از قَرْن، جمعیت و ملت است. 2. مفسران قرآن در مورد ملتی که سرگذشت آنان در این آیات بیان شده است دو
بود و بر اثر سرکشی سرانجام به وسیلهي صاعقه و صیحهاي « صالح » باشد که پیامبر آنان « قوم ثَمُود » احتمال دادهاند: الف) مقصود
باشد. ص: 55 ولی از آن جا که قوم عاد به وسیلهي « قوم عاد » ب) مقصود «2» . مرگبار نابود شدند
3. پیامبران الهی از خود مردم بودند و رسالت خویش را به «1» . تندباد نابود شدند، تفسیر اول با ظاهر این آیات سازگارتر است
انجام رساندند و در موارد لزوم هشدارهاي لازم را دادند؛ بنابراین حجّت بر مردم تمام شد. آموزهها و پیامها: 1. رسالت اصلی
2. پیام توحیدي رهبران الهی را پی گیرید و پارسا باشید. *** قرآن کریم «2» . پیامبران الهی، بیان توحید و نفی شرك بوده است
در آیات سی و سوم و سی و چهارم سورهي مؤمنون به ویژگیهاي اشراف قوم ثمود و بهانهجویی آنها اشاره میکند و میفرماید:
33 و 34 . وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَکَ ذَّبُواْ بِلِقَآءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنهُمْ فِی الْحَیَوةِ الدُّنْیَا مَا هذَآ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمَّا تَأْکُلُونَ مِنْهُ
وَیَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ* وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرًا مِّثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذًا لَّخسِرُونَ و اشراف قومش که کفر ورزیدند، و ملاقات (جهان) آخرت را
این جز بشري مثل شما نیست، میخورد از آنچه [شما] از » : دروغ انگاشتند، و در زندگی پست (دنیا) آنان را کامروا ساختیم، گفتند
آن میخورید؛ و مینوشد از آنچه مینوشید!* و اگر از بشري مثل خودتان اطاعت کنید مسلماً شما در این هنگام زیانکارید. تفسیر
قرآن مهر جلد چهاردهم، ص: 56 نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین به دعوت توحیدي صالح پیامبر علیه السلام اشاره شد و
اینک در این آیات پاسخ منفی قوم ثمود به این پیامبر الهی بیان شده است. اولین گروهی که در برابر این پیامبر موضعگیري کردند،
ثروتمندان بیدردي بودند که در ناز و نعمت زندگی میکردند و تعالیم پیامبران را مخالف هوسها و منافع نامشروع خود میدیدند
گفته میشد. 2. بین زندگی اشرافی و کفر و تکذیبِ ملاقات « مَلَأ » و از آن جا که ظاهري آراسته و باطنی تهی داشتند به آنان
صفحه 19 از 110
پروردگار رابطهاي وجود دارد؛ چراکه معمولًا اشراف بیدرد به شهوترانی و زندگی بیقید و شرط و استثمار دیگران تمایل دارند،
ولی اعتقاد به معاد و دین با اینگونه مسائل سازگار نیست و از این روست که به طرف انکار معاد و کفر میروند. 3. از مقایسهي
بهانهجوییهاي قوم نوح با قوم ثمود استفاده میشود که بهانهي آنها مشابه یکدیگر بود و هر دو، بشر بودن پیامبران الهی را بهانه
میکردند و آن را دلیل پیروي نکردن از آنان معرفی میکردند. در حالی که پیامبران الهی باید از جنس بشر باشند تا دردها و
نیازهاي مردم را به خوبی درك کنند و بتوانند الگوي مناسبی براي انسانها باشند. 4. از سخنان اشراف که میگفتند: او مثل شما
.5 «1» . میخورد و میآشامد، استفاده میشود که آنان انسانیت را در کمال حیوانی خلاصه میکردند و بیش از آن نمیدانستند
اشراف قوم ثمود، مردم را از پیروي پیامبران الهی منع میکردند، چراکه آنان انسانهایی مثل خودشان بودند، ولی در همان حال
مردم را به پیروي از خودشان فرا میخواندند و انتظار داشتند مردم در مخالفت با پیامبران با آنان همراه و همصدا شوند؛ یعنی
درست همان چیزي را که منع ص: 57 میکردند از مردم میخواستند. قرآن این تناقضگوییهاي
آموزهها و پیامها: 1. اشراف کافرکیش و خوشگذران، از نخستین مخالفان رهبران الهی بودهاند «1» . آنان را به تصویر کشیده است
(و خواهند بود). 2. مخالفان پیامبران را از بهانهجویی و تناقضگویی آنان بشناسید. *** قرآن کریم در آیات سی و پنجم تا سی و
.38 - هشتم سورهي مؤمنون به دور شمردن رستاخیز قوم ثمود را و تهمتهاي آنان به پیامبرشان اشاره میکند و میفرماید: 35
أَیَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِذَا مِتُّمْ وَکُنتُمْ تُرَابًا وَعِظمًا أَنَّکُم مُّخْرَجُونَ* هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ* إِنْ هِیَ إِلَّا حَیَاتُنَا الدُّنْیَا نَمُوتُ وَنَحْیَا وَمَا نَحْنُ
بِمَبْعُوثِینَ* إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَي عَلَی اللَّهِ کَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِینَ آیا [او] به شما وعده میدهد که هنگامی که شما مُردید و خاك
و استخوانهایی (پوسیده) شدید، (باز) شما (از قبرها) بیرون آورده میشوید؟!* دور است دور است، آنچه وعده داده میشوید!*
این جز زندگی پست (دنیایی) ما نیست، (برخی) میمیریم و (برخی) زندگی میکنیم، و ما برانگیخته نخواهیم شد!* او جز مردي
نکتهها و اشارهها: 1. اشراف مخالف صالح پیامبر، منکر اصل معاد «! که بر خدا دروغ بسته، نیست؛ و ما تصدیق کننده او نیستیم
نبودند و دلیلی منطقی براي انکار آن نداشتند، بلکه صرفاً استبعاد میکردند و میگفتند: بعید است تفسیر قرآن مهر جلد چهاردهم،
ص: 58 که انسان پس از آن که مرد و خاك و استخوان پوسیده شد، بازهم زنده شود. البته اگر این کافران به علم گستردهي خدا
. نسبت به ذرات وجودي افراد و قدرت بیانتهاي او براي جمعآوري این ذرات توجه میکردند، وعدهي معاد را بعید نمیشمردند. 2
این که اشراف میگفتند: ما میمیریم و زنده میشویم، ممکن است اشاره به آن بوده باشد که نسلی در پی نسلی دیگر میآید. و یا
اشاره به تناسخ بوده باشد؛ یعنی روح مردگان در زندگان بعدي حلول میکند. این دیدگاه در میان بتپرستان شایع بوده است. البته
3. در این آیات بیان شده که مخالفان بدون دلیل میگفتند که «1» . برخی مفسران معتقدند که تناسخ با آیات فوق سازگاري ندارد
پیامبران به خدا تهمت میزنند و دروغ میبندند (و گرنه وحی و خبر رستاخیز و برنامهي دیگري از طرف خدا نیامده است). در
حالی که این سخن اشراف کافرکیش، خود تهمتی به صالح پیامبر بود؛ چرا که او به عنوان گواه صدق خود، معجزهي ناقه از طرف
آموزهها و پیامها: 1. مخالفان پیامبران در مورد معاد شبههپراکنی میکنند، «2» . خدا آورده بود، ولی کافران بدان توجه نکرده بودند
ولی دلیلی براي انکار آن ندارند و فقط تحقّق معاد را بعید میشمارند. 2. رهبران الهی در انتظار تهمتهاي مخالفان باشند (و خود
را براي استقامت و مقابله آماده سازند). *** ص: 59 قرآن کریم در آیات سی و نهم تا چهل و
41 . قَالَ رَبِّ انصُ رْنِی بِمَا - یکم سورهي مؤمنون به نفرین پیامبر قوم ثمود و عذاب آن ستمکاران اشاره میکند و میفرماید: 39
پروردگارا! » : کَ ذَّبُونِ* قَالَ عَمَّا قَلِیلٍ لَیُصْ بِحُنَّ ندِمِینَ* فَأَخَ ذَتْهُمُ الصَّیْحَۀُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنهُمْ غُثَآءً فَبُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظلِمِینَ (پیامبرشان) گفت
پس بانگ (مرگبار) آنان را *«. پس از اندکی حتماً پشیمان خواهند گشت » : خدا) فرمود ) *«. مرا در برابر تکذیبهاي آنان یاري کن
. به حق فرو گرفت؛ و آنان را (همچون) خاشاکی بر سیلاب قرار دادیم؛ و قوم ستمکار (از رحمت خدا) دور باد! نکتهها و اشارهها: 1
در آیات پیشین به دعوت توحیدي صالح پیامبر علیه السلام و کفر وانکار لجاجتآمیز قوم ثمود، همراه با تهمتها و بهانهجوییهاي
صفحه 20 از 110
آنها اشاره شد. هنگامی که سرکشی این قوم از حد گذشت و حجّت بر آنان تمام شد، صالح پیامبر دست به دعا برداشت و از خدا
خواست که این قوم سرکش را به خاطر تکذیبهایشان، مجازات کند. 2. وقتی عذاب الهی بر قوم ثمود حتمی شد، قبل از نابودي
از کردار خود پشیمان شدند، ولی این پشیمانی به حال آنان سودي نداشت و سرانجام به وسیلهي بانگ مرگباري نابود شدند. آري؛
در اصل یا به معناي گیاه خشکیدهاي « غُثاء » . پشیمانی و توبه قبل از حتمی شدن عذاب مفید است اما بعد از آن سودي ندارد. 3
است که به صورت درهم ریخته بر روي سیلاب قرار میگیرد و یا به معناي کفهاي روي دیگ است که در حال جوشیدن است.
آري؛ اجساد بیجان قوم ثمود، همچون خاشاك درهم ریخته بر روي سیلاب بود؛ یعنی آنان در برابر عذاب الهی کاملًا ناتوان، ذلیل
و بیارزش ص: 60 بودند، به طوري که وقتی صیحهي مرگبار فرود آمد و خانههاي آنان را درهم
آموزهها و پیامها: 1. اگر کافران کفر و لجاجت را از «1» . کوبید، حتی قدرت فرار پیدا نکردند و در درون خانههایشان نابود شدند
حدّ بگذرانند و رهبر الهی از خدا تقاضاي عذاب کند، دیگر پشیمانی سودي ندارد (پس تا دیر نشده توبه کنند و دست از لجاجت و
تکذیب بردارند). 2. مخالفان اسلام از سرنوشت مرگبار قوم ثمود عبرت بگیرند، و دست از ستمکاري و تکذیب بردارند. ***
قرآن کریم در آیات چهل و دوم تا چهل و چهارم سورهي مؤمنون به سرنوشت پیامبران اقوام دیگر و اجل حتمی آنان اشاره میکند
44 . ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قُرُونًا ءَاخَرِینَ* مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّۀٍ أَجَلَهَا وَمَا یَسْتَأْخِرُونَ* ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا کُلَّ مَا جَآءَ أُمَّۀً - و میفرماید: 42
رَسُولُهَا کَ ذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْ َ ض هُم بَعْضًا وَجَعَلْنهُمْ أَحَادِیثَ فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لَایُؤْمِنُونَ سپس گروههاي دیگري را بعد از آنان پدید آوردیم.*
هیچ ملّتی از سرآمد (عمر) ش پیشی نمیگیرند و تأخیر نمیکنند.* سپس فرستادگانمان را یکی پس از دیگري فرستادیم؛ هرگاه
براي (راهنمایی) امّتی فرستادهاش میآمد، او را تکذیب میکردند؛ پس برخی از آن (سرکش) ان را بدنبال برخی [دیگر] آوردیم.
و آنان را (هلاك کردیم و) خبرهاي (عبرتآموز) گردانیدیم؛ و قومی که ایمان نمیآورند (از رحمت خدا) دور باد! تفسیر قرآن
مهر جلد چهاردهم، ص: 61 نکتهها و اشارهها: 1. این آیات به سرنوشت اقوامی همچون قوم لوط و شعیب اشاره میکند که بعد از
قوم نوح و قبل از قوم موسی بر سرکار آمدند. آنان بر اساس قانون فیض الهی ادامه دهندهي قافلهي تکامل بشري شدند و در
به معناي عمر و مدت چیزي است و گاهی به نقطهي پایان نیز اجل « اجَ ل » . هنگامی که مشخص شده بود، اجل آنان فرا رسید. 2
گفته میشود، البته اجل بر دو گونه است: الف) اجل حتمی که نقطهي پایان قطعی عمر شخص یا یک ملت است که تغییرناپذیر
است. ب) اجل مُعلّق یا مشروط که تابع شرایط و موانع است و ممکن است زمان آن تغییر کند. در این جا مقصود از اجل ملتها،
است؛ یعنی معلمان الهی و پیامآوران وحی « پیدرپی آمدن » به معناي « وَتر » از مادهي « تَتْرا » 3. واژهي «1» . همان اجل حتمی است
یکی پس از دیگري میآمدند و این ملتها را ارشاد میکردند، ولی این اقوام سرکش بر لجاجت و انکار خود میافزودند و
4. خدا این اقوام سرکش را چنان نابود کرد که جز گفتهاي و حدیثی از آنان بر صفحهي تاریخ «2» . پیامبران را تکذیب میکردند
5. سرنوشت این اقوام «3» . باقی نماند و عبرت روزگار شدند؛ یعنی حتی آثار باستانی و بقایاي شهرهاي آنها نیز بر جاي نماند
. نتیجهي بیایمانی آنها بود که دوري از رحمت الهی را در پی داشت. ص: 62 آموزهها و پیامها: 1
از سرنوشت عذابآلود اقوام بیایمان پیشین عبرت بگیرید (و ایمان بیاورید). 2. هر ملتی، عمر مشخصی دارد که تغییرناپذیر است.
3. سلسلهي پیامبران الهی در طول تاریخ پیوسته بود، ولی ملتها قدر آنان را نمیشناختند (شما اینگونه نباشید). *** قرآن کریم
در آیات چهل و پنجم تا چهل و نهم سورهي مؤمنون به رسالت موسی و هارون و واکنش منفی فرعونیان و نابودي آنان اشاره
49 . ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَی وَأَخَ اهُ هرُونَ بِئَایتِنَا وَسُلْطانٍ مُّبِینٍ إِلَی فِرْعَوْنَ وَمَلَائِهِ فَاسْتَکْبَرُواْ وَکَانُواْ قَوْمًا عَالِینَ* - میکند و میفرماید: 45
فَقَالُواْ أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَیْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عبِدُونَ* فَکَذَّبُوهُمَا فَکَانُواْ مِنَ الْمُهْلَکِینَ* وَلَقَدْ ءَاتَیْنَا مُوسَی الْکِتبَ لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ سپس موسی
و برادرش هارون را با نشانههاي (معجزه آساي) مان و دلیلی آشکار، به سوي فرعون و اشراف او فرستادیم؛* و [لی تکبّر ورزیدند،
آیا به دو بشري که مثل ما هستند، ایمان آوریم، در حالی که قوم آن دو پرستندگان ما » : و گروهی برتريجو بودند.* و گفتند
صفحه 21 از 110
پس آن دو را تکذیب کردند؛ و از هلاك شدگان شدند.* و یقیناً به موسی کتاب (تورات) دادیم؛ باشد که آنان *«!؟ هستند
راهنمایی شوند. نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم در سورهي مؤمنون، به صورت اجمالی، به سرنوشت اقوام سرکش تاریخ اشاره
میکند، تا درسهاي عبرتآموزي براي مشرکان و مخالفان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله باشد و آنان را از خواب غفلت بیدار
سازد و ص: 63 از این رو در این بخش از سوره به سرنوشت پندآموز موسی و فرعونیان اشاره کرده
که به موسی و هارون داده شد، چند تفسیر ارائه کردهاند: الف) منظور از « آیات و سُلطان مُبین » 2. مفسران قرآن در مورد «1» . است
آیات، معجزات نهگانهاي است که به موسی داده شد و مقصود از سلطان مبین، منطق نیرومند و دلایل روشنگر آنان است. ب)
مقصود از آیات همهي معجزات موسی و منظور از سلطان مبین معجزات مهم همچون عصاي اوست. ج) مقصود از آیات همان
«2» . تورات و احکام الهی است، ولی منظور از سلطان مبین معجزات موسی است. البته تفسیر اول با ظاهر آیات قرآن سازگارتر است
3. موسی و هارون نخست به سراغ فرعون و اشراف و درباریان او رفتند؛ چرا که آنان ریشهي فساد و انحراف در جامعهي مصر
بودند و اگر این سردمداران حکومت اصلاح نمیشدند، کل کشور مصر اصلاح نمیشد. 4. فرعونیان نیز همان بهانهي همیشگی
کافرانِ اقوام گذشته را در برابر موسی و هارون بیان کردند و گفتند: ما چگونه به کسی ایمان بیاوریم که بشري همچون خود
ماست. در حالی که پیامبران الهی باید از جنس بشر باشند تا بتوانند دردهاي بشریت را درك کنند و براي آنها درمان بیابند و
5. فرعونیان خود را پروردگار و بنی اسرائیل را بندگان الگوي انسانهاي دیگر باشند. ص: 64
. پرستشگر خود میپنداشتند؛ از این رو حاضر نبودند به موسی و هارون ایمان بیاورند و این نهایت تکبّر و خودبرتربینی آنان بود. 6
وقتی خدا ملتی را هلاك میکند که پیامبران الهی را تکذیب کنند و سدّ راه برنامههاي سعادتآفرین الهی شوند. آموزهها و پیامها:
1. از سرنوشت عذابآلود فرعونیان عبرت گیرید (و دست از مخالفت با پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بردارید). 2. مخالفان
پیامبران، گروهی مستکبر، بهانهجو و تکذیبگر حقایق بودند. 3. پیامبران الهی، به همراه معجزات و دلایل روشنگر و کتاب آسمانی
براي هدایت مردم آمده بودند (ولی گروهی از مردم خودشان هدایتپذیر نیستند). 4. کتاب الهی عامل هدایت بشر است (از آن
استفاده کنید). 5. تکذیب رهبران الهی، عامل هلاکت و عذاب الهی است. *** قرآن کریم در آیهي پنجاهم سورهي مؤمنون به
سرگذشت اعجازآمیز عیسی علیه السلام و مادرش و نعمتهاي الهی به آنان اشاره میکند و میفرماید: 50 . وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ
ءَایَۀً وَءَاوَیْنهُمَآ إِلَی رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِینٍ و پسر مریم [: عیسی و مادرش را نشانهاي (معجزهآسا) قرار دادیم؛ و آن دو را در سرزمین
پسر » بلندي که داراي قرارگاه و [آب روانی بود، جاي دادیم. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به جاي نام عیسی علیه السلام از تعبیر
استفاده شده است تا اولًا گوشزد کند که او فرزند خدا نیست و ثانیاً یادآور شود که او از مریم بدون دخالت مردي دیگر و به « مریم
2. تولد اعجازآمیز طور اعجازآمیز متولد شده است و این از نشانههاي قدرت خداست. ص: 65
عیسی علیه السلام از طرفی مربوط به شخص عیسی بود که بدون پدر متولد شد و از طرفی مربوط به مادرش بود که بدون شوهر
فرزندي به دنیا آورد؛ یعنی یک واقعهي اعجازآمیز مربوط به دو شخص بود؛ از این رو در این آیه هر دو رایک نشانه معرفی کرد.
«1» . به معناي جریان آب یا آب محسوس است « مَعین » در اصل به معناي زیادي و در این جا مقصود سرزمین بلند است و « رَبْوَة » .3
مقصود از این سرزمین بلند و پر آب که پناهگاه عیسی و مادرش بود، احتمالًا یکی از سرزمینهاي دمشق، مصر، سرزمین رَملۀ و یا
شهر ناصره (محل تولد مسیح علیه السلام در اطراف بیت المقدس) است که عیسی و مادرش در هر یک از این مناطق بخشی از عمر
خود را گذرانده و از دست دشمنان در امان مانده بودند. البته مانعی ندارد که مقصود آیه کل منطقهي فلسطین و اطراف آن باشد
. که شامل تمام سرزمینهاي فوق میشود؛ هر چند محل تولد عیسی علیه السلام با ظاهر آیه سازگارتر است. آموزهها و پیامها: 1
تولد عیسی از مریم، از نشانههاي اعجازآمیز الهی است (از آن عبرت بگیرید). 2. خدا از پیامبران و اولیاي خود حمایت میکند و
امنیت و نعمت به آنان عطا میکند. *** ص: 66 قرآن کریم در آیهي پنجاه و یکم سورهي مؤمنون
صفحه 22 از 110
دستورات سازندهاي در مورد غذا و کردار شایسته میدهد و میفرماید: 51 . یأَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُواْ مِنَ الطَّیِّبتِ وَاعْمَلُواْ صلِحًا إِنِّی بِمَا
تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ اي فرستادگان! از [خوراکیهاي پاکیزه بخورید، و [کار] شایسته انجام دهید، که من به آنچه انجام میدهید دانایم.
هر امر لذت بخشی « طیّبات » نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به پیامبران الهی دستور میدهد که از غذاهاي طیّب بخورند. مقصود از
و غذاهاي طیّب آن است که دو ویژگی داشته باشد: الف) پاکیزه و تمیز هستند، «1» است که روح یا جسم انسان از آن لذت ببرد
. یعنی نجس و آلوده نیستند و از نظر بهداشتی مشکل ندارند. ب) پاك هستند، یعنی حلال هستند و از نظر قانونی مشکلی ندارند. 2
این آیه به پیامبران الهی دستور میدهد که از غذاهاي پاکیزه و پاك بخورید تا اولًا، به مردم گوشزد کند که رسولان الهی نیز
همچون شما انسان هستند و صفات بشري دارند. ثانیاً، شما هم به پیامبران الهی اقتدا کنید و غذاهاي پاك و پاکیزه بخورید. 3. این
آیه پس از سفارش به غذاي پاك و پاکیزه، پیامبران الهی را به کردار شایسته فرامیخواند. برخی از مفسران از این آیه استفاده
کردهاند که رابطهاي بین غذاي طیب و عمل صالح وجود دارد. یعنی نوع تغذیهي انسان در روحیات، اخلاق و کردار او موثر است.
4. خدا ناظر اعمال انسان است و حساب کارهاي او را دارد لذا انسان باید در اصلاح ص: 67 «2»
عمل و انجام کارهاي شایسته کوشش بیشتري بکند. آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی (و همهي مسلمانان) به غذا و کردار خود
توجه کنند و مراقب باشند که پاك و شایسته باشد. 2. به دستورات الهی عمل کنید که شما تحت نظر او هستید. *** قرآن کریم در
آیهي پنجاه و دوم سورهي مؤمنون با دعوت به توحید و پارسایی، میفرماید: 52 . وَإِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّۀً وحِ دَةً وَأَنَاْ رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ و
براستی که این (روش پیامبران) آیین شماست، در حالی که آیین یگانهاي است؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس (خودتان را از
مقصود از این «. امت شما امت واحدي است » : عذاب من) حفظ کنید. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه خطاب به بشریت میفرماید
یا همهي مردم جهان هستند که جامعهي واحد بشري را تشکیل میدهند و خداي واحدي دارند و از این رو این آیه جامعهي « امت »
آیین و دین است؛ یعنی اصول اساسی دین « امت » انسانی را به یگانگی و رفع اختلافات و تبعیضها فرا میخواند. و یا مقصود از
«1» . همهي پیامبران یکی است هر چند در احکام و فروع بر اساس مقتضیات زمان متفاوت بودند
2. اگر کسی پروردگار خویش را شناخت که خداي یگانه است، پس دستورات غیر او را اطاعت نمیکند بلکه خود ص: 68
نگهداري پیشه میسازد و فقط سر بر آستان دوست میساید. آموزهها و پیامها: 1. اصول اساسی ادیان الهی همگون و پروردگار
آنها یکی است. 2. پروردگار خود را بشناسید و پارسا و خود نگهدار باشید. *** قرآن کریم در آیات پنجاه و سوم تا پنجاه و ششم
56 . فَتَقَطَّعُواْ أَمْرَهُم بَیْنَهُمْ - سورهي مؤمنون به احزاب از خود راضی و سرگردانی و مجازاتهاي آنان اشاره میکند و میفرماید: 53
زُبُرًا کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ* فَذَرْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ حَتَّی حِینٍ* أَیَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَبَنِینَ* نُسَارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْرتِ بَل
لَّایَشْعُرُونَ و (گروهی) کار (دین) شان را در میان خود گسستند، دسته دسته (بدنبال کتابی رفتند؛ و) هر حزبی به آنچه نزدشان است
شادمانند.* پس آنان را تا مدّتی در گرداب جهلشان واگذار.* آیا میپندارند آنچه از مال و پسران، که آنان را بدان امداد
میرسانیم،* (براي این است که) به سودشان در نیکیها شتاب میورزیم؟ (نه) بلکه (با درك حسّی این مطلب را) متوجه
به معناي گروههاي جدا شدهي انسانها از همدیگر است و یا به معناي کتابهاست؛ یعنی هر « زُبُر » . نمیشوند. نکتهها و اشارهها: 1
گروهی از انسانها پیرو کتابی از کتابهاي آسمانی شدند و بقیه را نفی کردند، در حالی که مبدأ همهي کتابهاي تفسیر قرآن
2. در این آیه به این حقیقت روانشناختی و «1» . مهر جلد چهاردهم، ص: 69 آسمانی و اصول اساسی ادیان الهی واحد است
جامعهشناختی اشاره شده است که احزاب و گروههاي غیر الهی گرفتار خودپسندي و خود برتربینی میشوند، به طوري که هر کدام
راهی و عقیدهاي را براي خود برمیگزینند و جاهلانه بر آن تعصّب میورزند و از آن شادماناند و همین مطلب مانع فهم حقایق و
عامل گسترش اختلاف در جامعه میشود در حالی که اگر محور احزاب و گروههاي اجتماعی، خدا و دین باشد، تقوا و وحدت
آنان بیشتر میشود و همدیگر را در فهم و عمل به حقایق کمک میکنند و از سرگردانی و گمراهی نجات میدهند و از این جهت
صفحه 23 از 110
شادماناند. 3. در این آیات بیان شده که خدا احزاب از خود راضی و اختلافانگیز را مجازات خواهد کرد و کیفر آنها این است
که خدا آنها را رها میکند تا در غفلت و سرگردانی خود غوطهور شوند. آري؛ رها کردن افراد نادان و سرگردان، عذابی بزرگ
براي آنان است؛ چون هر چه در این حالت بمانند بر گرفتاري و گمراهی آنان افزوده میشود و سرانجام مرگ یا عذاب الهی فرا
4. در این آیات به عذاب استدراج اشاره شده است؛ یعنی گاهی خدا به خاطر کردار «2» . میرسد و آنان را راهی دوزخ میسازد
ناپسند کافران، به آنها مهلت و نعمت میدهد تا بیشتر در غفلت و غرور فرو روند و راه بازگشت را بر خود ببندند و وقتی گرفتار
تفسیر «3» . عذاب دوزخ میشوند جدایی از نعمتها و اموال و فرزندان براي آنان سختتر و عذاب الهی برایشان دردناكتر باشد
قرآن مهر جلد چهاردهم، ص: 70 آموزهها و پیامها: 1. احزاب غیرالهی از خود راضی، سرگردان و غافل هستند. 2. کیفر افرادِ از
خود راضی وتفرقه افکن، سرگردانی بیشتر است. 3. همیشه اموال و فرزندان را نعمت الهی ندانید، چون گاهی وسیلهي عذاب
انسان هستند (پس مراقب باشید). 4. احزاب از خود راضی تصوّر درستی از نیکی و سود خویش ندارند. ***
مسابقه در نیکیها
.61 - قرآن کریم در آیات پنجاه و هفتم تا شصت و یکم سورهي مؤمنون چهار ویژگی نیکاندیشان را بیان میکند و میفرماید: 57
إِنَّ الَّذِینَ هُم مِّنْ خَشْیَۀِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ* وَالَّذِینَ هُم بِئَایتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ* وَالَّذِینَ هُم بِرَبِّهِمْ لَایُشْرِکُونَ* وَالَّذِینَ یُؤْتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَقُلُوبُهُمْ
وَجِلَۀٌ أَنَّهُمْ إِلَی رَبِّهِمْ رجِعُونَ* أُوْلئِکَ یُسرِعُونَ فِی الْخَیْرتِ وَهُمْ لَهَا سبِقُونَ مسلّماً کسانی که آنان از هراس پروردگارشان
بیمناکند،* و کسانی که آنان به نشانههاي پروردگارشان ایمان میآورند،* و کسانی که آنان به پروردگارشان شرك نمیورزند،*
و کسانی که انجام میدهند آنچه را (باید در راه خدا) انجام میدادند، و با این حال، دلهایشان هراسناك است [چرا] که آنان به
سوي پروردگارشان باز میگردند،* آنان در (انجام) نیکیها بر همدیگر پیشی میگیرند، و آنان براي آن (نیکی) ها پیشگامند.
در «1» « مُشفِق » به معناي ترسی است که همراه با احترام و تعظیم باشد و بیشتر جنبهي قلبی دارد، ولی « خَشْیَت » . نکتهها و اشارهها: 1
اصل به معناي ترسی است که ص: 71 آمیخته با احترام و محبت باشد و بیشتر جنبهي عملی دارد.
یعنی کسانی که ترس آمیخته با احترام و عظمت الهی در قلبشان جاي گرفته است، ترسی محبتآمیز در کردارشان نمایان میشود
که آنها را به انجام مسئولیتهاي خویش وا میدارد. 2. اهل خیر مؤمن هستند و شرك نمیورزند. آري؛ ایمان به خدا علت نفی
شرك است و در حقیقت ایمان از صفات ثبوتی و نفی شرك از صفات سلبی است. 3. اهل خیر کسانی هستند که اگر تمام
مسئولیتهاي خویش را انجام دهند، بازهم گرفتار خود برتر بینی نمیشوند و علی وار از کمی توشه و طولانی بودن سفر آخرت
. آري؛ یاد معاد و هراس از آن، مؤمنان اهل خیر را کنترل میکند و آنها را به طرف اعمال نیک بیشتري میکشاند. 4 «1» . مینالند
و رقابت «2» اهل خیر کسانی هستند که در انجام نیکیها از همدیگر به سرعت پیشی میگیرند و در این راه مسابقه میگذارند
سازنده دارند. 5. در این آیات به چهار ویژگی و یک نتیجه در کارهاي مؤمنان اهل خیر اشاره میکند که عبارتاند از: الف) ترس
همراه با احترام از مقام خداي متعال؛ ب) حقباوري و ایمان؛ ج) شركگریزي؛ د) انجام مسئولیتها همراه با هراس نسبت به معاد؛
ه) سرعت و مسابقه در انجام نیکیها (که نتیجهي چهار ویژگی پیشین است). ص: 72 آموزهها و
پیامها: 1. مؤمنان خداترس اهل عمل به نیکیها و شتاب در آنها هستند. 2. مؤمنان نیکاندیش نسبت به خدا، ترس همراه با احترام و
محبت دارند. 3. مؤمنان نیکاندیش مسئولیتهاي خویش را کاملًا انجام میدهند و از رستاخیز هراساناند. 4. صفات مؤمنان نیک
اندیش را بشناسید (و همانند آنان باشید). *** قرآن کریم در آیهي شصت و دوم سورهي مؤمنون به قانون توازن تکلیف و
توانایی، و کتاب ثبت اعمال اشاره میکند و میفرماید: 62 . وَلَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَیْنَا کِتبٌ یَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَایُظْلَمُونَ و هیچ
کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمیکنیم؛ و نزد ما کتابی است که به حق سخن میگوید؛ و آنان مورد ستم واقع نمیشوند.
صفحه 24 از 110
نکتهها و اشارهها: 1. این آیه در حقیقت به دو پرسش مقدّر پاسخ میدهد: نخست آن که اگر این صفات برجستهي مؤمنان نیک
اندیش سرچشمهي اعمال نیک است، دسترسی به آن بسیار مشکل است، پس مؤمنان عادي باید چه کار کنند؟ پاسخ آن است که
خدا از هر کس به اندازهي توانایی او تکلیف میخواهد. آري: بار هر کس در خور یاري اوست (پروین) دومین پرسش آن است
که خدا چگونه به حساب همهي بندگان خوب و بد و حتی به نیّتهاي درون آنها رسیدگی میکند؟ پاسخ آن است که نزد خدا
کتابی است که تمام اعمال بندگان را ثبت و ضبط میکند و به حق بازگو میکند، به طوري که جایی براي ستم باقی نمیماند.
که در این آیه بدان اشاره شده است، یا همان نامهي اعمال بندگان « نامهاي » 2. مقصود از ص: 73
است که نزد خدا محفوظ است. و یا لوح محفوظ و صفحهي علم الهی است که تمام واقعیات در آن جا ثبت است و در هنگام لزوم
3. مقصود از سخن گفتنِ نامهي اعمال، یا آن است که این نامه همچون فیلم همهي کارها را بازگو و «1» . بازگو خواهد شد
منعکس میکند و یا کنایه از آن است که این نامه به قدري گویاست که نیاز به شرح ندارد. آموزهها و پیامها: 1. قانون توازن
تکلیف و توان انسان، بر همهي احکام دینی حاکم است. 2. ثبت گویاي اعمال انسانها، راه هر گونه ستمی را در هنگام
حسابرسی میبندد. 3. وظایف افراد را به اندازهي توانایی آنان مشخص سازید. *** قرآن کریم در آیات شصت و سوم و شصت
. و چهارم سورهي مؤمنون به غفلت کافران مخالف اسلام و فریادهاي آنان در برابر عذاب الهی اشاره میکند و میفرماید: 63 و 64
بَلْ قُلُوبُهُمْ فِی غَمْرَةٍ مِّنْ هذَا وَلَهُمْ أَعْمالٌ مِّن دُونِ ذلِکَ هُمْ لَهَا عمِلُونَ* حَ تَّی إِذَآ أَخَ ذْنَا مُتْرَفِیهِم بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ یَجْئَرُونَ بلکه
دلهایشان از این (حقیقت) در گرداب جهل (فرو رفته) است؛ و کارهاي (زشتی) جز این دارند در حالی که آنان آن (کار) ها را
انجام میدهند.* تا هنگامی که ثروتمندانِ آنها را به عذاب گرفتار ساختیم؛ بناگاه، آنان ناله و زاري سر میدهند. تفسیر قرآن مهر
جلد چهاردهم، ص: 74 نکتهها و اشارهها: 1. کافران و مخالفان اسلام، در غفلت و بیخبري نسبت به نامهي اعمال و رستاخیز و
. و حقایق را درك نمیکنند. 2 «1» برنامهي نیک اندیشان به سر میبرند و تذکرات قرآن در این موارد نیز سودي به آنان نمیبخشد
کافران به خاطر جهل و غفلت خویش به اعمال زشت خود ادامه میدهند و از نظر عمل آلودهاند و خط خود را از خط مؤمنان جدا
ساختهاند. 3. در هنگام عذاب، خوشگذرانانِ کافر گرفتار میشوند و نعره میکشند؛ البته گرفتاري در عذاب مخصوص آنان نیست
و اشاره به خوشگذرانان در این جا یا به خاطر آن است که آنان سردمداران کفر و گمراهی هستند و یا به خاطر آن که مجازات در
مورد آنان دردناكتر خواهد بود. 4. مقصود از عذاب در این آیات، یا عذاب دنیا، یا عذاب آخرت و یا هر دو است که کافران در
آموزهها و پیامها: 1. مخالفان اسلام اگر به «2» . برابر آن عذاب نعره میکشند و کمک میطلبند اما کسی به فریاد آنان نمیرسد
غفلت و کارهاي خود ادامه دهند در هنگام عذاب، فریاد کشان از خواب بیدار خواهند شد. 2. ریشهي بدکاري افراد را در غفلت
دلهاي آنان بجویید. *** ص: 75 قرآن کریم در آیات شصت و پنجم تا شصت و هفتم سورهي
67 . لَاتَجْئَرُواْ الْیَوْمَ - مؤمنون واکنش منفی کافران نسبت به آیات الهی و جلسات شبانهي آنها را یادآوري میکند و میفرماید: 65
إِنَّکُم مِّنَّا لَاتُن َ ص رُونَ* قَدْ کَانَتْ ءَایتِی تُتْلَی عَلَیْکُمْ فَکُنتُمْ عَلَی أَعْقبِکُمْ تَنکِصُونَ* مُسْتَکْبِرِینَ بِهِ سمِرًا تَهْجُرُونَ (به آنان گفته میشود:)
امروز ناله و زاري سر مَدهید، [چرا] که شما از طرف ما یاري نخواهید شد.* (زیرا) در حقیقت، آیات من همواره بر شما خوانده
میشد؛ و [لی شما همواره به پشت (سر) تان باز میگشتید!* مستکبرانه نسبت به آن (قرآن و پیامبر) شبانه بدگویی میکردید.
نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین به عذاب کافران خوشگذران و فریادهاي آنان اشاره شد و اینک در این آیات به کافران
هشدار میدهد که در هنگام نزول عذاب کسی به فریاد آنان نمیرسد؛ چراکه دیگر دیر شده است. 2. کافران خوشگذران سه
ویژگی داشتند که مانع فریادرسی و یاري آنان میشد: الف) در برابر تلاوت آیات الهی، نگران میشدند و به قهقري بازمیگشتند و
ب) در برابر آیات قرآن تکبّر میورزیدند. ج) جلسات شبنشینی تشکیل میدادند و بر ضد قرآن، «1» . گرفتار ارتجاع میشدند
3. برخی مفسران حکایت ص: 76 «2» . پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان بدگویی میکردند
صفحه 25 از 110
کردهاند که مشرکان عرب در شبهاي مهتابی اطراف کعبه گرد میآمدند و بر ضد پیامبر صلی الله علیه و آله سخن میگفتند.
قرآن کریم به این مطلب اشاره کرده و آن را عامل استمرار عذاب مشرکان شمرده است. آري؛ این راه و رسم افراد بیمنطق و زبون
و بیشهامت است که در شبهاي تاریک و به دور از چشم مردم، لب به ناسزا میگشایند و عقدهگشایی میکنند. آموزهها و
پیامها: 1. کافران خوشگذران در رستاخیز، فریادرسی و یاريگري ندارند. 2. از آیات الهی روي برنتابید و در برابر آنها تکبّر
نورزید و در جلسات ناسزا پراکنیِ شبانه شرکت نکنید که از عوامل استمرار عذاب است. *** قرآن کریم در آیات شصت و هشتم
.70 - تا هفتادم سورهي مؤمنون با طرح چهار پرسش به بهانههاي مخالفان پاسخ داده و با اشاره به حقگریزي آنان میفرماید: 68
أَفَلَمْ یَدَّبَّرُواْ الْقَوْلَ أَمْ جَ آءَهُم مَّا لَمْ یَأْتِ ءَابَآءَهُمُ الْأَوَّلِینَ* أَمْ لَمْ یَعْرِفُواْ رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنکِرُونَ* أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّۀٌ بَلْ جَآءَهُم بِالْحَقِّ
وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کرِهُونَ و آیا در گفتار (قرآن) تدبّر نکردند، یا چیزي براي آنان آمده که براي نیاکان نخستین آنان نیامده است؟!*
نه)، بلکه (او) حق ) «!؟ در او (حالتِ) جنون است » : یا فرستادهشان را نشناختند، و [از این رو] آنان او را انکار میکنند؟!* یا میگویند
را براي آنان آورد؛ در حالی که بیشترشان از حق ناخشنودند. ص: 77 نکتهها و اشارهها: 1. در
آیات پیشین به واکنش منفی و رويگردانی مخالفان از آیات الهی اشاره شده و اینک در این آیات با طرح چهار پرسش به
بهانههاي آنان اشاره کرده است که گاهی میگفتند: ما مطالب قرآن را نمیفهمیم و گاهی میگفتند: این مطالب بدعت و جدید
است و پدران ما چنین چیزي براي ما حکایت نکردهاند. و گاهی به پیامبر صلی الله علیه و آله تهمت جنون میزدند و رسالت او را
انکار میکردند. در حالی که همهي اینها بهانه و نکتهي اصلی حقگریزي کافران بود که عامل اصلی مخالفت آنها با اسلام
گردید. 2. مخالفان کافرکیش، راه تدبّر و تفکر را به روي خود بستهاند، و گرنه مطالب قرآن واضح و قابل فهم است. 3. خطوط
اساسی قرآن در ملتهاي پیشین نیز سابقه داشته است؛ یعنی پیامبران الهی معلمان کلاسهاي مختلف بشري بودهاند که اصول
اساسی درسهاي آنها توحید، نبوت و معاد بوده است. آنها در طول تاریخ، بشریت را به نیکیها و پاکیهایی فرا میخواندند که
مطابق فطرت انسان بود. پس بهانهجویی مشرکان در مورد بیسابقه بودن مطالب قرآن بیمورد است. 4. پیامبر اسلام صلی الله علیه و
آله فردي ناشناخته نبود. او قبل از آغاز نبوتش، به محمد امین مشهور بود و اصل و نسب روشن و مشهوري داشت؛ پس فردي
مرموز و مشکوك نبود که در سخنانش تردید کنند و بهانهي مشرکان در این مورد نیز بیاساس است. 5. در این آیات اشاره شده
که بهانهجویی مشرکان در مورد جنون پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بیمورد است؛ چراکه عقل و تدبیر و حکمت پیامبر صلی الله
علیه و آله از کردار و گفتار او آشکار شده است. 6. ریشهي بهانهجوییها و مخالفتهاي مشرکان با پیامبر صلی الله علیه و آله و
قرآن، همان حقگریزي آنهاست. از آن جا که پیامبر صلی الله علیه و آله و قرآن کریم مطالب حقّی آوردهاند که با هوسهاي
آلودهي مشرکان سازگار نیست، با آنها مخالفت ص: 78 میکنند و تهمت جنون و بدعت به آنان
میزنند. 7. قرآن کریم در آیهي فوق و در موارد متعددي اکثریت را سرزنش میکند که ناسپاس، ناآگاه، غیرمؤمن، گمراه کننده و
و حتی در «2» اما در برخی از موارد نیز اکثریتِ مؤمن همراه پیامبر صلی الله علیه و آله را معیار معرفی میکند «1» . حقگریز هستند
چنانچه با دقت در این آیات و احادیث «3» . احادیث اسلامی سفارش شده که همراه جماعت و مشهور باشید و از تکروي بپرهیزید
نظر کنیم، متوجه میشویم که قرآن کریم معمولًا اکثریت کافر، مشرك و جاهل را که پیرو هواي نفس خویش هستند سرزنش
میکند که معمولًا نظرهاي آنان جنبهي انحرافی دارد و پیروي آنها جامعه را به طرف سقوط و گمراهی میکشاند. اما اگر اکثریت
مؤمن، آگاه و در مسیر حق باشند، نظریات آنها محترم و قابل پیروي است؛ البته در صورتی که نظر اکثریت بر خلاف فرمان الهی در
قرآن و سنت نباشد. آموزهها و پیامها: 1. بهانههاي مخالفان اسلام در مورد قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله بیاساس است (؛ زیرا
.2 مطالب قرآن غیر قابل فهم و بیسابقه و پیامبر اسلام فردي ناشناخته و دیوانه نیست). ص: 79
ریشهي مخالفت کافران با اسلام در حقگریزي اکثریت آنهاست. 3. معیار شما حقانیّت افراد باشد، نه کثرت افراد. *** قرآن کریم
صفحه 26 از 110
در آیهي هفتاد و یکم سورهي مؤمنون به پیامد دهشتناك تبعیت حق از هواي نفس اشاره میکند و میفرماید: 71 . وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ
أَهْوَآءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّموتُ وَالْأَرْضُ وَمَن فِیهِنَّ بَلْ أَتَیْنهُم بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَن ذِکْرِهِم مُّعْرِضُونَ و اگر (بر فرض)، حق از هوسهاي آنان
پیروي میکرد، حتماً آسمانها و زمین و هر کس که در آنهاست تباه میشدند. بلکه یادمانشان (: قرآن) را براي آنان آوردیم، و
[لی آنان از یادمانشان روي گردانند. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به اصل اساسی حقمحوري در اسلام اشاره شده است.
هوسها و هواي نفس باید تابع حق باشد؛ چراکه اگر حق تابع هوسها شد، جهان را به تباهی میکشاند. 2. هوسها و هواهاي
نفسانی مردم چند ویژگی دارد که محور شدن آنها عامل نابودي و فساد جهان میشود: الف) همیشه یک بُعدي است و انسان را از
جنبههاي دیگر غافل میکند. ب) غالباً متوجه مسائل مفسدهانگیز است. ج) این تمایلات یکسان نیستند و معمولًا با همدیگر در
تفسیر «1» . تضادند. د) ضابطهاي ندارد. پس اگر حق تابع این هوسها و تمایلات شود، جهان گرفتار هرج و مرج و تباهی میشود
3. حق یکتاست و انسان را به واقعیات صحیح، ضابطهدار، وحدت و توحید رهنمون میشود و از قرآن مهر جلد چهاردهم، ص: 80
در این آیه یا به معناي یادآوري و بیداري است که مقصود قرآن « ذِکر » کشمکشها و فساد و هرج و مرج رهایی میبخشد. 4. تعبیر
است و یا به معناي یاد انسان در جامعه و عزّت و شرف او؛ البته مانعی ندارد که هر دو معنا مقصود آیه باشد. 5. هواپرستی،
بزرگترین بت و عامل انحراف: امام خمینی رحمه الله در این مورد مینویسند: تمام فسادهایی که در عالم پیدا میشود، از
خودخواهی پیدا میشود، از حب جاه، از حب قدرت، از حب مال، از امثال اینهاست و همهاش برمیگردد به حب نفس و این
از همه بزرگتر است و شکستنش هم از همه مشکلتر است. تعقیب کنید که اگر نمیتوانید به تمام معنا بشکنید- که « بُت »
میتوانید ان شاء اللَّه- مشغول باشید به شکستن دست و پاي یک همچون بتی؛ که اگر رهایش کنید شما را به هلاکت میکشاند ....
آموزهها و پیامها: 1. حقمحور باشید، نه هوسمحور. 2. هوسمحوري، جهان را به تباهی میکشاند. 3. اسلام و قرآن یادمان «1»
عزّت شماست؛ از آن روي بر نتابید. *** ص: 81 قرآن کریم در آیهي هفتاد و دوم سورهي
مؤمنون به مجانی بودن هدایت پیامبر اشاره میکند و میفرماید: 72 . أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَهُوَ خَیْرُ الرزِقِینَ یا از ایشان
هزینه (زندگی) میخواهی؟ با اینکه هزینه (و پاداش) پروردگارت بهتر است، و او بهترین روزي دهندگان است. نکتهها و اشارهها:
1. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در برابر هدایت و دعوت مردم مزدي طلب نمیکرد تا بهانهاي براي مخالفان باشد که بگویند ما
امکانات مالی نداشتیم تا پیرو او شویم و یا پیامبر را متّهم به دنیا طلبی کنند. 2. اگر رهبران روحانی و معنوي، در برابر دعوت و
هدایت خویش از مردم تقاضاي پاداش مادي کنند، از طرفی کم کم به افراد ثروتمند یا گروهها و احزاب وابستگی مادي پیدا
میکنند و نمیتوانند مطالب حقّ خویش را آزادانه بازگو کنند و از طرف دیگر در معرض تهمتها و بهانهجوییها قرار میگیرند.
3. در این مجموعه آیات به چند صفت و ویژگی رهبران الهی اشاره شد: الف) شناخته بودن آنان در بین مردم؛ ب) حق محوري
آنها؛ ج) طلب نکردن پاداش مادي در برابر هدایت و دعوت خویش. آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی از مردم پاداش مادي
درخواست نکنند که خداي رزّاق، آنان را تأمین خواهد کرد. 2. رهبران الهی سودجو نیستند (پس از آنان پیروي کنید). *** تفسیر
قرآن مهر جلد چهاردهم، ص: 82 قرآن کریم در آیات هفتاد و سوم و هفتاد و چهارم سورهي مؤمنون به رابطهي ایمان به آخرت با
صراط مستقیم اشاره میکند و میفرماید: 73 و 74 . وَإِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَی صِ رطٍ مُّسْتَقِیمٍ* وَإِنَّ الَّذِینَ لَایُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرطِ
لَنکِبُونَ و قطعاً تو آنان را به راه راست فرا میخوانی.* و مسلماً کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند، از راه (راست) منحرفند.
نکتهها و اشارهها: 1. راه راست نزدیکترین فاصله میان دو نقطه است؛ از این رو همیشه، یک راه راست بیشتر نیست، هر چند
راههاي انحرافی در اطراف آن زیاد است. پیامبران الهی مردم را با دعوت به راه راست به طرف حق، حقیقت و قرب الهی رهنمون
البته اینگونه احادیث مصداق «1» . به ولایت امام علی علیه السلام تفسیر شده است « راه مستقیم » میشوند. 2. در احادیث اسلامی
روشن راه مستقیم را بیان میکند. 3. رابطهاي مستقیم بین ایمان به آخرت با راه راست برقرار است؛ تا انسان به آخرت ایمان نداشته
صفحه 27 از 110
باشد، احساس مسئولیت نمیکند و از راه راست منحرف میشود. اگر کسی در این جهان از راه راست منحرف شود در جهان دیگر
نیز از راه راست بهشت منحرف میشود و در دوزخ فرو میغلطد. 4. در برخی احادیث از امام علی علیه السلام حکایت شده که اگر
«2» . کسی از ولایت ما منحرف شود یا غیر ما را بر ما برگزیند، از صراط حق منحرف شده است
ص: 83 آموزهها و پیامها: 1. راه راست، راه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است. 2. باقی ماندن بر راه مستقیم بدون ایمان به معاد،
ممکن نیست. 3. اگر راه راست را میجویید به معاد ایمان بیاورید و از پیامبر صلی الله علیه و آله پیروي کنید. *** قرآن کریم در
آیات هفتاد و پنجم تا هفتاد و هفتم سورهي مؤمنون به لجاجت افراد بیایمان و فرجام عذابآلود آنان اشاره میکند و میفرماید:
77 . وَلَوْ رَحِمْنهُمْ وَکَشَ فْنَا مَا بِهِم مِّن ضُ رٍّ لَّلَجُّواْ فِی طُغْینِهِمْ یَعْمَهُونَ* وَلَقَدْ أَخَذْنهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَکنُواْ لِرَبِّهِمْ وَمَا یَتَ َ ض رَّعُونَ* -75
حَتَّی إِذَا فَتَحْنَا عَلَیْهِم بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِیدٍ إِذَا هُمْ فِیهِ مُبْلِسُونَ و اگر (بر فرض) به آنان رحم کنیم و آنچه از (رنج و) زیان به آنان
(رسیده) برطرف سازیم، حتماً در طغیانشان لجاجت میورزند درحالی که سرگردانند.* و بیقین آنان را به عذاب گرفتار ساختیم (تا
بیدار شوند)! و [لی آنان در برابر پروردگارشان تسلیم نگردیدند، و فروتن نشدند.* تا هنگامی که بر آنان دري با عذاب شدید
گشودیم، بناگاه آنان در آن (حال) مأیوس شدند. نکتهها و اشارهها: 1. خداي متعال دو نوع مجازات دارد: الف) مجازاتهاي
تربیتی؛ یعنی عذابها و مشکلاتی که بر انسانها فرود میآید تا آنها را تنبیه کند و بیدار سازد و از کارهاي ناپسند و غرور و
سرکشی باز دارد و به راه توبه، تضرّع و رشد و کمال سوق دهد. ب) مجازاتهاي پاكسازي یا عذاب استیصال؛ این نوع عذاب در
مورد افرادي فرود میآید که قابل اصلاح نیستند بلکه مانعی در راه رشد و کمال ص: 84 انسانهاي
دیگر هستند و همچون خارهایی از گلستان بشریت ریشه کن میشوند تا انسانهاي دیگر به راه تکاملی خویش ادامه دهند. 2. در
این آیات اشاره شده که افراد بیایمان و مخالفان پیامبران الهی گاهی چنان لجوج بودند که پس از نزول عذابهاي تربیتی بیدار
نمیشدند و دست از سرکشی و گناه برنمیداشتند و در نهایت گرفتار عذاب شدید الهی شده، به کلی مأیوس و نابود میشدند. و
بدین وسیله به کافران و مخالفان اسلام هشدار میدهد که چنین سرنوشت عذابآلودي در انتظار شما نیز هست؛ بلکه شما کافران
چنان لجوج هستید که اگر عذاب را از شما برداریم و مورد لطف قرار گیرید، بازهم در سرکشی و سرگردانی خود اصرار
در اصل به معناي پستان « تَضرُّع » . میورزید. آري: چو با سفلهگویی به لطف و خوشی فزون گرددش کبر و گردنکشی (سعدي) 3
یعنی کافران «1» . به معناي خشوع و خضوع است « استکانُوا » و دوشیدن شیر است. سپس به معناي تسلیم همراه با فروتنی آمده و
چنان لجوج هستند که پس از گرفتاري در عذاب هم دست از سرکشی و غرور برنمیدارند و در برابر پروردگار تسلیم و خاضع
و مجازاتِ نابود کننده تفسیر « کیفر قیامت » یا « مرگ » در این آیه را به معناي « عذاب شدید » نمیشوند. 4. مفسران قرآن تعبیر
یعنی این آیه یک قانون کلی در مورد کیفرهاي الهی کافران بیان میکند که از مجازاتهاي تربیتی آغاز و سپس به «2» ؛ کردهاند
مجازاتهاي نابود کننده منتهی میشود. ص: 85 آموزهها و پیامها: 1. کافران مخالف اسلام، لجوج
نیز هستند (و تا خود را به عذاب نابود کنندهي الهی گرفتار نسازند، دست برنمیدارند). 2. ترحّم بر کافران لجوج، سبب سرکشی
بیشتر آنان میشود. 3. اگر عذاب نهایی فرا رسد، دیگر امیدي براي افراد بیایمان نخواهد بود (پس تا دیر نشده به فکر چاره
باشید). 4. گاهی عذابهاي الهی براي بیدار کردن و تضرّع مردم است (پس از این فرصتها براي توبه و تضرّع استفاده کنید).
*** قرآن کریم در آیات هفتاد و هشتم تا هشتادم سورهي مؤمنون با بیان نشانههاي خدا به تحریک حسّ سپاسگزاري و تعقّل
80 . وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصرَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِیلًا مَّا تَشْکُرُونَ* وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَکُمْ فِی الْأَرْضِ - کافران میپردازد و میفرماید: 78
وَإِلَیْهِ تُحْشَرُونَ* وَهُوَ الَّذِي یُحْیِی وَیُمِیتُ وَلَهُ اخْتِلفُ الَّیْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ و او کسی است که براي شما گوش و چشمها و دلهاي
[سوزان پدید آورد، چه اندك سپاسگزاري میکنید.* و او کسی است که شما را در زمین آفرید؛ و فقط به سوي او گردآوري
میشوید.* و او کسی است که زنده میکند و میمیراند؛ و پی در پی آمدن شب و روز، تنها از آنِ اوست؛ پس آیا خردورزي
صفحه 28 از 110
نمیکنید؟! نکتهها و اشارهها: 1. در آیات پیشین از کافرانی یاد شد که از راه مستقیم منحرف شدند و در برابر دعوت پیامبر اسلام به
تکبّر و لجاجت پرداختند. اینک این آیات با بیان نشانههاي خدا آنها را به یاد پروردگار و نعمتهاي تفسیر قرآن مهر جلد
2. در این آیات به سه نعمت وجود انسان «1» . چهاردهم، ص: 86 او میاندازد، تا تفکر کنند و سپاسگزار شوند و ایمان آورند
یعنی گوش، چشم و دل (و عقل) اشاره شده است؛ چراکه راههاي اصلی شناخت و آگاهی انسان همین سه طریق است؛ یعنی بینایی
و شنوایی، کلید درك محسوسات هستند و دل و عقل، کلید درك معقولات و مسائل ماوراي طبیعی. 3. برخی مفسران برآناند که
4. تفکر «2» . علت مقدم شدن گوش بر چشم در این آیه آن است که کودكِ انسان نخست میشنود، سپس پس از چند روز میبیند
در آفرینش انسان از خاك، براي شناختن خداي هستیبخش و درك امکان معاد کافی است. خدا همان گونه که خاك مرده را
زنده کرد و انسانی را به وجود آورد، میتواند بار دیگر انسان مرده را زنده کند. 5. تعبیر اختلاف شب و روز، یا به معناي جانشین
شدن آن دو به جاي همدیگر است و یا به معناي تفاوتهاي تدریجی شب و روز در طول چهار فصل، که در هر دو صورت،
راهنمایی براي شناخت نظم و ناظم جهان است. آموزهها و پیامها: 1. در نعمتهاي وجود خویش دقت کنید و خدا را بشناسید و
سپاسگزار او باشید. 2. در آفرینش خودتان از زمین دقت کنید و درس معادشناسی بگیرید. 3. در نظام مرگ و زندگی و گردش
شب و روز تفکر کنید و درس خداشناسی بگیرید. 4. خداشناستر شوید تا معادشناس و سپاسگزار گردید. *** تفسیر قرآن مهر
جلد چهاردهم، ص: 87 قرآن کریم در آیات هشتاد و یکم تا هشتاد و سوم سورهي مؤمنون به شبههانگیزي و بهانهجویی کافران در
83 . بَلْ قَالُواْ مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ* قَالُواْ أَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظمًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ* لَقَدْ وُعِدْنَا - مورد معاد اشاره میکند و میفرماید: 81
آیا » : نَحْنُ وَءَابَآؤُنَا هذَا مِن قَبْلُ إِنْ هذَآ إِلَّآ أَسطِیرُ الأَوَّلِینَ (نه،) بلکه (آنان نیز) مِثل آنچه پیشینیان گفته بودند، گفتند.* گفتند
هنگامی که مُردیم و خاك و استخوانهایی (پوسیده) شدیم، آیا حتماً ما برانگیخته میشویم؟!* بیقین این (رستاخیز) از پیش به ما و
نکتهها و اشارهها: 1. کافران دلیلی براي محال بودن معاد و انکار آن «. نیاکانمان وعده داده شد؛ این جز افسانههاي پیشینیان نیست
نداشتند، بلکه فقط زنده شدن بدنهاي خاك شده را بعید میشمردند و آن را اسطوره و افسانه میپنداشتند و بیشترین اشکال آنان
در اصل به معناي صف است و به کلماتی که در یک ردیف قرار میگیرند سطر میگویند « اساطیر » . در مورد معاد جسمانی بود. 2
و اسطوره به معناي نوشتهها و سطوري است که از دیگران به یادگار مانده است. از آن جا که در نوشتههاي پیشینیان افسانهها و
خرافات وجود داشته است این کلمه معمولًا به داستانهاي خرافی و دروغین گفته میشود. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان پیامبران در
طول تاریخ شبهات تکراري در مورد معاد مطرح میکردهاند (پس جوابهاي آنان را آماده سازید). 2. مخالفان معاد دلیلی براي ردّ
معاد ندارند و فقط استبعاد میکنند و تهمت میزنند (پس براي پاسخگویی به آنان آماده باشید). 3. همچون خرافهپرستان مشرك،
حقایق الهی را افسانه ننامید. *** ص: 88 قرآن کریم در آیات هشتاد و چهارم تا نودم سورهي
- مؤمنون با اشاره به اعترافات مشرکان نسبت به مالکیت و ربوبیّت و قدرت خدا، به اثبات حقانیّت معاد میپردازد و میفرماید: 84
90 . قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِیهَآ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ* سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَکَّرُونَ* قُلْ مَن رَّبُّ السَّموتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ*
سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلا تَتَّقُونَ* قُلْ مَن بِیَدِهِ مَلَکُ وتُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ یُجِیرُ وَلَا یُجَ ارُ عَلَیْهِ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ* سَیَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّی
بزودي *«!؟ اگر بدانید، زمین و کسانی که در آن هستند از آنِ چه کسی است » : تُسْحَرُونَ* بَلْ أَتَیْنهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَکذِبُونَ بگو
چه کسی پروردگار آسمانهاي هفتگانه، و » : بگو *«!؟ آیا (غافلید) ومتذکّر نمیشوید » : بگو «. فقط از آنِ خداست » : خواهند گفت
پس آیا » : بگو «! فقط از آنِ خداست » : بزودي خواهند گفت *«؟ پروردگار تخت بزرگ (جهانداري و تدبیر هستی) است
اگر میدانید، چه کسی فرمانروایی مطلق هر چیزي به دست اوست، و او پناه » : بگو *«!؟ خودنگهداري (و پارسایی) نمیکنید
بلکه حق *«!؟ پس چگونه سحر میشوید » : بگو «! فقط از آنِ خداست » : بزودي خواهند گفت *«!؟ میدهد، و به او پناه داده نمیشود
را براي آنان آوردیم؛ و قطعاً آنان دروغ گویند. نکتهها و اشارهها: 1. مهمترین شبههي کافران در مورد معاد جسمانی این بود که
صفحه 29 از 110
چگونه ذرات خاك شدهي انسانها جمعآوري میشود. در این آیات از سه راه منطقی بر قدرت خدا تأکید شده تا نشان دهد که
خدا قادر است که ذرات پراکندهي انسان را بار دیگر جمعآوري و رستاخیزي به پا کند. 2. این آیات بر مالکیت خدا و ربوبیّت او و
حاکمیتش بر جهان هستی تأکید کرده و از کافران در این موارد سهگانه اعتراف گرفته است، تا نشان دهد که خدا بر سراسر هستی
حاکم است و قدرت بر جمعآوري انسانها در قیامت ص: 89 را دارد. در پایان نتیجه میگیرد که
مسئلهي معاد حق است و کافرانی که آن را اسطوره میخوانند دروغگو هستند. 3. برخی مفسران احتمال دادهاند که این سه پرسش
و پاسخ ناظر به سه اشکال کافران است؛ یعنی میفرماید: الف) اگر انکار معاد به خاطر آن است که میپندارند انسانهاي پوسیده از
قلمرو مالکیت خدا بیروناند، باید گفت که خدا مالک همهي هستی است. ب) اگر انکار معاد به خاطر آن است که زنده شدن
مردگان نیاز به پروردگار دارد، باید گفت که خدا پروردگار همهي جهان است. ج) اگر انکار معاد به خاطر آن است که
به معناي مالک « ربّ » .4 «1» . میپندارند رستاخیر از حاکمیت خدا بیرون است، باید گفت که خدا حاکم به مُلک و ملکوت است
در اصل به معناي تخت پایهبلند است، اما در این جا به « عرش » به معناي حکومت و مالکیت است و « ملکُوت » مُصلِح است و واژهي
آموزهها و پیامها: 1. حقایق الهی روشن و فطري است و حتی مخالفان دین به آنها اعتراف «2» . معناي مجموعهي عالم هستی است
میکنند. 2. از مخالفان اسلام در مورد حقایق هستی اعتراف بگیرید تا دروغگویی و حقستیزي آنان روشن شود. *** تفسیر قرآن
مهر جلد چهاردهم، ص: 90 قرآن کریم در آیات نود و یکم و نود و دوم سورهي مؤمنون به نفی فرزند و شریک براي خدا
میپردازد و با بیان پیامدهاي شریک داشتن خدا، برخی صفات او را بیان کرده، میفرماید: 91 و 92 . مَا اتَّخَ ذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا کَانَ
مَعَهُ مِنْ إِلهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُ هُمْ عَلَی بَعْضٍ سُبْحنَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ* علِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهدَةِ فَتَعلَی عَمَّا یُشْرِکُونَ خدا
هیچ فرزندي نگزیده است و هیچ معبودي با او نیست؛ (و گرنه) در آن صورت حتماً هر معبودي آنچه را آفریده بود، میبرد، و
مسلماً برخی آنان بر برخی [دیگر] برتري میجستند؛ منزّه است خدا از آنچه (او را) وصف میکنند!* (همان خدایی که) داناي نهان
و آشکار است؛ پس برتر است از آنچه شریک (او) قرار میدهند! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به عقیدهي انحرافی فرزند داشتن
یعنی مسیحیان، عیسی علیه السلام را فرزند خدا «1» ؛ خدا اشاره شده است. این عقیده در میان مسیحیان و مشرکان وجود داشته است
میدانند و مشرکان فرشتگان را فرزند خدا میپنداشتند و براي آنها سهمی از الوهیت قایل بودند که از مظاهر شرك به شمار
میآمد. در این آیه این عقیدهي شركآمیز نفی شده است؛ چراکه فرزند داشتن نشانهي نیازمندي است و خدا غنی و بینیاز است.
2. در این آیه دو دلیل براي نفی شریک داشتن خدا بیان شده است: الف) نظام واحدي بر جهان حاکم است و قوانین هماهنگی
دارد؛ پس خداي واحدي دارد و اگر دو یا چند خدا وجود داشت، دوگانگی در نظام ص: 91
هستی پیدا میشد و هر خدایی به دنبال تدبیر و ادارهي مخلوقات خویش به صورت خاصی میرفت و نظام جهان فرو میپاشید. ب)
اگر دو یا چند خدا وجود داشت، هر کدام از آنها ناقص بود و به دنبال کمال خویش و تکمیل قلمرو خود میرفت که لازمهي این
3. در این آیات با اشاره به پاك بودن خدا از تهمت شرك، «1» . مطلب برتريجویی آنها بر همدیگر و فروپاشی نظام هستی بود
اشاره شده که او از پنهان و آشکار جهان آگاه است؛ پس اگر خدایی غیر از خودش وجود داشت، حتماً از وجود او اطلاع
مییافت؛ چگونه مشرکان ادعایی میکنند که خداي آگاه به جهان نیز از آن اطلاعی ندارد! پس خدا از شرك به دور است.
آموزهها و پیامها: 1. خدا از همهي اسرار باخبر است، پس با شركورزي به او تهمت نزنید. 2. اگر خدا شریکی داشت، نظام جهان
فرو میپاشید. 3. خدا هیچ فرزند و شریکی ندارد و از این تهمتها به دور است. *** ص: 92
قرآن کریم در آیات نود و سوم تا نود و پنجم سورهي مؤمنون با هشدار به مشرکان به قدرت خدا بر انجام وعدهي عذاب تأکید
95 . قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ* رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِی فِی الْقَوْمِ الظلِمِینَ* وَإِنَّا عَلَی أَن نُّرِیَکَ مَا نَعِدُهُمْ - میکند و میفرماید: 93
پروردگارا! اگر آنچه را (از عذاب) به آنان وعده داده میشود به من بنمایانی،* پس پروردگارا، مرا در » : لَقدِرُونَ (اي پیامبر) بگو
صفحه 30 از 110
. و ما قطعاً تواناییم بر اینکه آنچه را به آنان وعده میدهیم، به تو بنمایانیم. نکتهها و اشارهها: 1 *«. میان گروه ستمکاران قرار مده
مقصود از وعدهي عذاب در این آیات، یا همان عذاب دنیوي مشرکان، همچون شکست در جنگ بدر است و یا عذاب دنیا و
2. این آیات که در مکه نازل شده، نوعی دلداري و تسلّی خاطر به پیامبر صلی الله علیه و آله و مؤمنان میدهد که در «1» . آخرت
مکه شدیداً تحت فشار مشرکان بودند و به آنان گوشزد میکند که خدا بر انجام وعدههاي خود تواناست و ممکن است به زودي
مشرکان را مجازات کند. 3. این آیات هشداري به مشرکان مکه است که به ستمکاري خود مغرور نشوند، که ممکن است به زودي
طعم تلخ مجازات الهی را بچشند. 4. روي سخن در این آیات با پیامبر صلی الله علیه و آله است، اما در حقیقت مقصود آموزش
مؤمنان و تهدید کافران است؛ یعنی هر چند پیامبر صلی الله علیه و آله از خدا میخواهد که در هنگام مجازات در میان ستمکاران
باقی نماند، ولی مسلماً پیامبر صلی الله علیه و آله مشمول مجازات الهی نبود و در هنگام عذاب در میان ستمکاران باقی نمیماند. این
مطلب را براي آموزش به مؤمنان و تهدید کافران فرموده ص: 93 است که بدانند مسئله جدّي
است؛ حتی مثل پیامبر صلی الله علیه و آله نیز باید خود را به خدا بسپارد تا نجات یابد. آموزهها و پیامها: 1. مخالفان اسلام
وعدههاي الهی را جدّي بگیرند. 2. از عذاب الهی به خدا پناه ببرید و از او یاري بطلبید که او کاملًا تواناست. *** قرآن کریم در
آیهي نود و ششم سورهي مؤمنون به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور مدارا میدهد و این که بديها را با نیکی پاسخ دهند و
میفرماید: 96 . ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَۀَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَصِ فُونَ بدي را بدان (شیوهاي) که آن نیکوتر است، دفع کن. ما به آنچه
وصف میکنند داناتریم. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از مؤثرترین روشها براي مبارزه با دشمنان و بیدار کردن غافلان و فریب
خوردگان آن است که انسان براي دفع بدي آنان، روش نیکی را انتخاب کند و حتی به آنان نیکی کند. این جاست که در وجدان
آنها غوغایی به پا میشود و شخص بدکار تحت ضربات سرزنش وجدان خویش قرار میگیرد و در بسیاري از موارد در برنامهي
پاسخ دادن » سعدي) 2. در مورد قانون ) «1» خویش تجدید نظر میکند. بدي را با بدي سهل باشد جزا اگر مردي احسِن الی مَن اسا
چند نکته قابل ذکر است: ص: 94 اولًا، این قانون مخصوص مواردي است که « بدي به بهترین روش
دشمن از آن سوء استفاده نکند و این کار را دلیل ضعف مسلمانان به شمار نیاورد و بر جرأت و جسارتش افزوده نشود. ثانیاً، این
بلکه مظلوم باید در برابر ستمکار بایستد و انظلام (قبول ظلم) «1» ، قانون به معناي سازشکاري با دشمن و تسلیم در برابر ستم نیست
. در اسلام پذیرفته شده نیست. آموزهها و پیامها: 1. بديها را با نیکوترین صورت دفع کنید (و در برابر بدکاران بدکاري نکنید). 2
خدا از رفتار و گفتار مخالفان آگاه است (پس ناراحت مباشید). *** قرآن کریم در آیات نود و هفتم و نود و هشتم سورهي
مؤمنون دستور پناه بردن به خدا از وسوسهها و حضور شیطانها را صادر میکند و میفرماید: 97 و 98 . وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ
پروردگارا! از اشارات وسوسهآمیز شیطانها به تو پناه میبرم؛* و پروردگارا! » : هَمَزتِ الشَّیطِینِ* وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحْضُرُونِ و بگو
نکتهها و اشارهها: 1. خطاب این آیه به پیامبر صلی الله علیه و آله است، اما در حقیقت «. از حضور آنان (نزد خود)، به تو پناه میبرم
روش برخورد با وسوسههاي شیطان را به مسلمانان آموزش میدهد؛ یعنی وقتی که خدا به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور میدهد
به معناي دفع و تحریک « هَمَزات » .2 که باید به خدا پناه ببرد، تکلیف دیگران روشن است. ص: 95
در این آیه « شیطان » .3 «1» . با شدّت است و در این جا مقصود وسوسههایی است که از طرف شیطان در دل انسان افکنده میشود
شامل همهي شیطانهاي جن و شیطانصفتان از جنس انسان میشود که آشکار یا پنهان هستند. 4. حضور شیطانها در مجلس
آنقدر خطرناك است که پیامبر صلی الله علیه و آله از این مطلب به خدا پناه میبرد. بنابراین حضور انسان در مجلس شیطانصفتان
خطرناكتر خواهد بود؛ چراکه ممکن است تحت تأثیر وسوسههاي آنان قرار گیرد. 5. دامهاي شیطانی که مانع کمال است چیست؟
امام خمینی رحمه الله در این مورد مینویسند: آنچه تو را از حق باز دارد و از جمال جمیل محبوب جلّ جلاله محبوب کند شیطان
تو است؛ چه در صورت انسان باشد یا جن؛ و آنچه که به آن وسیله تو را از این مقصد و مقصود باز دارند دامهاي شیطانی است؛
صفحه 31 از 110
چه از سنخ مقامات و مدارج باشد یا علوم و کمالات و حِرَف و صنایع یا عیش و راحت یا رنج و ذلّت یا غیر اینها و اینها عبارت
از دنیاي مذمومه (: سرزنش شده) است و به عبارت دیگر، تعلّق قلب به غیر حق، دنیاي اوست و آن مذموم است و دام شیطان است
ص: 96 آموزهها و پیامها: 1. رهبران الهی (و «2» . و استعاذه (: پناه بردن به خدا) از آن باید کرد
مؤمنان) از القائات شیطانی به خدا پناه ببرند. 2. نه تنها شیطان و شیطانصفتان را در مجلس خود راه ندهید بلکه از حضور آنان به
خدا پناه ببرید. ***
برزخ چیست؟
قرآن کریم در آیات نود و نهم و صدم سورهي مؤمنون به فرجام ندامتآمیز مشرکان و آرزوي بازگشت آنان به دنیا و مرحلهي
برزخ اشاره میکند و میفرماید: 99 و 100 . حَتَّی إِذَا جَآءَ أَحَ دَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّی أَعْمَلُ صلِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّآ إِنَّهَا
پروردگارا! [مرا] باز » : کَلِمَ ۀٌ هُوَ قَآئِلُهَا وَمِن وَرَآئِهِم بَرْزَخٌ إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ تا هنگامی که مرگ، یکی از آنان را فرا رسد، میگوید
در پاسخ او گفته میشود:) هرگز چنین نیست! این ) «. گردانید؛* باشد که من در آنچه ترك کردهام، [کار] شایستهاي انجام دهم
. سخنی است که او (فقط) گوینده آن است؛ و فرا روي آنان برزخی است تا روزي که برانگیخته میشوند. نکتهها و اشارهها: 1
مشرکان در هنگام مرگ، که پردههاي غرور و غفلت از مقابل دیدگانشان کنار میرود و گویی سرنوشت دردناك خود را در
دوزخ میبینند، به خود میآیند و از کوتاهیها و گناهان خود پشیمان میشوند و درخواست میکنند که آنان را به دنیا باز گردانند
یا اشاره به آن است که به مشرکان اجازهي بازگشت به دنیا داده تفسیر قرآن مهر جلد «1» « کلّا » . تا کارهاي شایسته انجام دهند. 2
ما به دنیا باز » : چهاردهم، ص: 97 نمیشود، راه بازگشت آنان بسته شده است و یا اشاره به نفی ادعاي مشرکان است که میگفتند
چراکه اگر آنان به دنیا بازگردند، باز هم به همان برنامههاي پیشین خود ادامه میدهند، «. گردیم تا گذشته خویش را جبران کنیم
و قرآن پاسخ داد که این «. باشد که کار شایسته کنیم » : به طوري که خودشان هم به این ادعا اطمینان ندارند؛ از این رو گفتند «1»
3. در این آیات نخست مشرکان نام «2» . سخن را به زبان میگویند. البته مانعی ندارد که این آیه اشاره به هر دو مطلب باشد
پروردگار را بردند، سپس از یک گروهی تقاضاي بازگشت کردند. این خطاب به جمع یا به عنوان احترام به خداست و یا این که
ولی مانعی ندارد که مشرکان «3» . مشرکان از خدا فریادرسی کردند و بعد از فرشتگان مرگ خواستند که آنان را به دنیا باز گردانند
و براي جبران « چیزهایی که در دنیا ترك گفتهاند » هم از خدا و هم از فرشتگان، تقاضاي بازگشت به دنیا کرده باشند. 4. مقصود از
آنها خواستار بازگشت به دنیا شدند، اموالی است که نپرداختهاند و اعمال شایستهاي است که انجام ندادهاند و فرصتهایی است که
در اصل به معناي چیزي است که میان دو چیز قرار میگیرد و ص: « بَرزَخ » .5 «4» . از دست دادهاند
98 حایل میشود و به جهانی که بین دنیا و قیامت است برزخ گفته میشود که گاهی به آن عالم ارواح یا عالم قبر نیز گفته میشود
و کافرانی همچون «1» و در این آیه نیز بدان اشاره شده است. 6. جهان برزخ، همان عالمی است که در آن جا شهیدان در نعمتاند
.7 «3» . و منتظر فرا رسیدن رستاخیز عمومی هستند. در احادیث متعدد شیعه و سنی به این عالم اشاره شده است «2» فرعون در عذاب
انّا الیه » گویم که « ربّ ارجعون » گفتن بود و از جناب شما پذیرفتن؛ دیگر به چه رو «4» « ربّ ارجعون » الهی خواب و بیداري ام
آموزهها و پیامها: 1. مشرکان در آستانهي مرگ از کردار و گفتار خویش پشیمان میشوند ولی دیگر «6» . گویم «5» « راجعون
سودي نخواهد داشت (پس تا دیر نشده به فکر چاره باشند). 2. حتی پشیمانی مشرکان در هنگام مرگ هم، جدّي نیست. 3. تا
فرصت دنیا از دست نرفته است کارهاي شایسته انجام دهید و گذشته را جبران نمایید، که پس از مرگ تقاضاي بازگشت سودي
ندارد. 4. بین دنیا و قیامت، مرحله و جهانی به نام برزخ وجود دارد. *** ص: 99 قرآن کریم در
آیهي صد و یکم سورهي مؤمنون به نداي آغاز رستاخیز و ویژگیهاي آن اشاره میکند و میفرماید: 101 . فَإِذَا نُفِخَ فِی الصُّورِ فَلَآ
صفحه 32 از 110
أَنسَ ابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَلَا یَتَسَآءَلُونَ و هنگامی که در شیپور دمیده شود، پس در آن روز هیچ خویشاوندي بین آنان نیست، و از
به معناي شیپور است و در این جا مقصود اعلام عمومی آغاز « صُور » . یکدیگر پرسش (و درخواست) نمیکنند. نکتهها و اشارهها: 1
نَفْخ » رستاخیز است که به وسیلهاي خاص صورت میگیرد و از آن پس همهي مردم برانگیخته میشوند. 2. در قرآن کریم به دو
اشاره شده است: یکی براي اعلان مرگ عمومی موجودات و دوم براي آغاز رستاخیز و خیزش عمومی موجودات؛ که آیهي « صُور
3. یکی از ویژگیهاي رستاخیز آن است که نظام زندگی دگرگون میشود و روابط «1» . فوق به مرحلهي دوم اشاره کرده است
خویشاوندي حاکم بر زندگی مردم از بین میرود و هیچ خویشاوندي نمیتواند از دیگري دفاع کند و در برابر عذاب به او یاري
4. ویژگی دوم رستاخیز آن است که مردم چنان از صحنهي رستاخیز در وحشت فرو میروند که از حال همدیگر پرسش «2» . رساند
نمیکنند و حتی از کودکان ص: 100 خود غافل میشوند و یا از حال خویشاوندان نمیپرسند و یا
البته این عدم پرسش در رستاخیز مربوط به مراحل اولیهي آن است، و «1» . آن روزي است که از همدیگر تقاضاي کمک نمیکنند
گرنه در آستانهي دوزخ و بهشت یا داخل آنها، مردم از همدیگر پرسش میکنند و در آیات قرآن به این مطلب تصریح شده است.
آموزهها و پیامها: 1. در هنگامهي رستاخیز خویشاوندي سودي ندارد. 2. صحنهي رستاخیز آنقدر هولناك است که انسان را از «2»
پرسش و امدادخواهی هم بازمیدارد. 3. رستاخیز براي امدادخواهی دیر است (پس در دنیا به فکر چاره و امداد باشید). *** قرآن
کریم در آیات صد و دوم تا صد و چهارم سورهي مؤمنون به فرجام مؤمنان گرانبار و زیانکاران سبکبار در رستاخیز اشاره میکند
104 . فَمَن ثَقُلَتْ مَوزِینُهُ فَأُوْلئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُ ونَ* وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُوْلئِکَ الَّذِینَ خَسِرُواْ أَنفُسَ هُمْ فِی جَهَنَّمَ - و میفرماید: 102
خلِدُونَ* تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِیهَا کلِحُونَ و کسانی که میزانهاي (عمل) آنان سنگین است، پس تنها آنان رستگارانند.* و
کسانی که میزانهاي (عمل) آنان سبک است، پس آنان کسانی هستند که به خودشان زیان رساندهاند (و) در جهنّم ماندگارند؛*
در حالی که [شعلههاي آتش به چهرههایشان نواخته میشود؛ و آنان در آن (آتش) عبوس و زشت منظرند. تفسیر قرآن مهر جلد
چهاردهم، ص: 101 نکتهها و اشارهها: 1. قرآن کریم در این آیات از روش مقایسه استفاده کرده است؛ یعنی سرنوشت مؤمنان
. گرانبار را با سرنوشت زیانکاران سبک بار به تصویر کشیده و روبهروي هم قرار داده تا مردم بتوانند راه خود را انتخاب کنند. 2
جمع میزان، به معناي وسیلهي سنجش وزن است و در این جا مقصود ترازوي ظاهري دنیوي نیست بلکه مقصود وسیلهي « مَوازین »
متناسب با سنجش اعمال انسانهاست که گاهی یک انسان کامل است که اعمال انسانهاي دیگر را نسبت به او میسنجند. 3. در
یعنی اعمال انسانها را «1» ؛ احادیث اسلامی حکایت شده که امام علی علیه السلام و امامان بعدي همان میزانهاي سنجش هستند
نسبت به الگویی همچون علی علیه السلام میسنجند و هر اندازه به اعمال آنها شباهت بیشتري داشته باشد، ارزش بیشتري دارد.
این احتمال نیز وجود دارد که هر کدام از پیامبران، امامان و اولیاي الهی در جهتی که « موازین » 4. با توجه به جمع بودن واژهي
درخشش بیشتري دارند، الگوي آن قسمت خواهند بود؛ براي مثال، امام حسن علیه السلام الگوي اخلاق نیکو و امام حسین علیه
جانشان زیان کرده » السلام الگوي شجاعت و استقامت در راه خدا هستند. 5. غیر مؤمنانی که ارزش اعمالشان کم است، در واقع
یعنی بزرگترین سرمایهي وجودي انسان همان هستی اوست که این افراد در بازار تجارت دنیا آن را از دست دادهاند و در ؛« است
برابر چیز ارزشمندي به دست نیاوردهاند. 6. غیر مؤمنان زیانکار و سبکبار، در روز رستاخیز ناراحت هستند و چهره درهم
میکشند؛ یعنی در اثر شعلههاي آتش که همچون ضربات شمشیر به صورت آنها نواخته میشود، پوست صورت آنها درهم کشیده
7. مجازاتهاي قیامت با «1» . ص: 102 میشود، به طوري که لبهاي آنان از هم باز میماند
گناهان دنیوي تناسب دارند؛ یعنی کسانی که در دنیا غالباً در برابر آیات الهی چهره درهم میکشند و لبخند تمسخرآمیز میزنند،
آموزهها و پیامها: 1. مؤمنان گرانبار پیروز و رستگارند. 2. اعمال سبک و «2» . در رستاخیز چهرهاي درهم کشیده و لبانی باز دارند
کمارزش، نشانهي زیانکاري و از دست دادن سرمایهي وجودي انسان است. 3. زیانکاران، فرجامی عذابآلود دارند. 4. با مقایسهي
صفحه 33 از 110
سرنوشت دو گروه مؤمنان گرانبار و غیر مؤمنان زیانکار سبکبار راه خود را انتخاب کنید. *** قرآن کریم در آیات صد و پنجم و
صد و ششم سورهي مؤمنون به گفتمان خدا با دوزخیان و بهانهتراشی آنان اشاره میکند و میفرماید: 105 و 106 . أَلَمْ تَکُنْ ءَایتِی
تُتْلَی عَلَیْکُمْ فَکُنتُم بِهَا تُکَذِّبُونَ* قَالُواْ رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَیْنَا شِقْوَتُنَا وَکُنَّا قَوْمًا ضَآلِّینَ (و به آنان گفته میشود:) آیا آیات من پیوسته بر شما
اي پروردگار ما! بدبختی ما بر ما چیره شد و گروهی گمراه ] » : خوانده نمیشد، و همواره آنها را دروغ میانگاشتید؟!* میگویند
بودیم. ص: 103 نکتهها و اشارهها: 1. در روز رستاخیز خدا از دوزخیان پرسش میکند و آنان را
سرزنش میکند که چرا در برابر آیات و دلایل الهی که پیوسته بر شما خوانده میشد ایستادگی کردید و آنها را تکذیب نمودید.
هر چند روز رستاخیز هنوز برپا نشده، اما خدا حالات آن روز را براي ما بیان میکند تا عبرت بیاموزیم. 2. دوزخیان به گمراهی
خود اعتراف میکنند، اما بهانه میآورند که شقاوت و بدبختی بر ما غلبه کرد؛ یعنی آنان میخواهند انحراف و لجاجت خود را در
که ضد سعادت است به معناي فراهم بودن اسباب « شِقاوت » . برابر آیات الهی به سرنوشت بد و شقاوت خویش نسبت دهند. 3
گرفتاري و مجازات و بلاست؛ یعنی شرّي که دامن انسان را میگیرد؛ البته شقاوت و سعادت انسان چیزي جز نتیجهي اعمال او
نیست و کسانی که سعادت و شقاوت را ذاتی میدانند، میخواهند به نوعی جبر پناه ببرند و با فرار از زیربار مسئولیتهاي خود
آموزهها و پیامها: 1. خدا در رستاخیز از خلافکاران بازخواست میکند. 2. دوزخیان در رستاخیز «1» . اعمال خلافشان را توجیه کنند
هم بهانهتراشی میکنند. 3. از سرنوشت دوزخیان عبرت بگیرید (و راه درست را انتخاب کنید). *** تفسیر قرآن مهر جلد
چهاردهم، ص: 104 قرآن کریم در آیات صد و هفتم تا صد و دهم سورهي مؤمنون به درخواست نجات دوزخیان و پاسخ منفی
110 . رَبَّنَآ أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظلِمُونَ* قَالَ اخْسَ ئُواْ فِیهَا وَلَا تُکَلِّمُونِ* إِنَّهُ کَانَ - خدا و علل آن اشاره میکند و میفرماید: 107
فَرِیقٌ مِّنْ عِبَادَي یَقُولُونَ رَبَّنَآ ءَامَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الرحِمِینَ* فَاتَّخَ ذْتُمُوهُمْ سِخْرِیا حَ تَّی أَنسَوْکُمْ ذِکْرِي وَکُنتُم مِّنْهُمْ
خدا به ) *«. تَضْ حَکُونَ [اي پروردگار ما! ما را از این (دوزخ) بیرون آر، و اگر (به بدي) باز گشتیم پس در حقیقت ما ستمکاریم
اي] » : در آن (دوزخ) گم شوید، و [با من سخن مگویید!* [چرا] که دستهاي از بندگان من همواره میگفتند » : آنان) میفرماید
و [لی آنان را به ریشخند *«؛ پروردگار ما! ایمان آوردیم؛ پس ما را بیامرز و بر ما رحم کن؛ در حالی که تو بهترین رحم کنندگانی
گرفتید، تا (با این کار) یاد مرا از خاطر شما زدودند؛ و شما همواره به آنان میخندیدید. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیات بیان شد
که دوزخیان تقاضاي بازگشت به دنیا را دارند، ولی از این حقیقت غافلاند که سراي آخرت روز حساب و جزاست و بازگشت از
دور شو) معمولًا براي دور کردن سگ به کار میرود و اگر در مورد انسانی گفته شود، ) « اخسَ ئُوا » آن به دنیا ممکن نیست. 2. تعبیر
به معناي پستی او و مستحق بودن او براي مجازات است؛ یعنی این انسان از سگ هم پستتر است. خداي متعال در قرآن تنها در
همین آیه از این تعبیر تند استفاده کرد و آن را در مورد کسانی که بندگان مؤمن و مناجات پیشهاش را مسخره میکنند به کار برد.
3. مسخره کردن بندگان این نشان دهندهي اهمیت استهزاي مؤمنان در پیشگاه خداست. ص: 105
مناجاتپیشه، عاملِ فراموشی یاد خداست؛ چون ریشخند به مؤمنان مناجاتپیشه سبب دوري انسان از آنان و عامل دوري و غفلت از
مناجات و یاد خدا میشود. آموزهها و پیامها: 1. خدا براي بندگان مناجاتپیشهي خویش اهمیت ویژهاي قایل است و با مخالفانشان
بهشدت برخورد میکند. 2. مسخره کردن مؤمنان مناجاتپیشه عامل ماندگاري در آتش دوزخ است. 3. مؤمنان دعاگو را ریشخند
نکنید که عامل فراموشی یاد خداست. *** قرآن کریم در آیهي صد و یازدهم سورهي مؤمنون به استقامت بندگان خدا و نقش آن
در رستگاري آنان اشاره میکند و میفرماید: 111 . إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِمَ ا صَبَرُواْ أَنَّهُمْ هُمُ الْفَآئِزُونَ براستی من امروز آنان را بخاطر
نکتهها و اشارهها: 1. صبر و استقامت در برابر ریشخند کافران، پاداشی «. شکیباییشان، پاداش دادم؛ به اینکه تنها آنان رستگارانند
الهی دارد و انسان را به رستگاري و پیروزي رهنمون میکند. 2. خدا خود به شکیبایان پاداش میدهد و این نشاندهندهي لطف
خاص خدا نسبت به آنان است. آموزهها و پیامها: 1. بندگان مناجاتگر و شکیبا منتظر رستگاري و پاداش الهی باشند. 2. استقامت
صفحه 34 از 110
در برابر ریشخند مخالفان اسلام، از عوامل رستگاري است و پاداش الهی دارد. *** ص: 106 قرآن
کریم در آیات صد و دوازدهم تا صد و چهاردهم سورهي مؤمنون به گفتمان دیگر خدا با دوزخیان و کوتاهی عمر دنیا اشاره
114 . قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ* قَالُواْ لَبِثْنَا یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَسْئَلِ الْعَآدِّینَ* قَالَ إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا - میکند و میفرماید: 112
یک روز، یا » : دوزخیان) گویند ) *«؟ چقدر است تعداد سالهایی که در زمین درنگ کردید » : لَّوْ أَنَّکُمْ کُنتُمْ تَعْلَمُونَ (خدا) میگوید
اگر (بر فرض) شما میدانستید (متوجه میشدید » : خدا) میگوید ) *«. بخشی از یک روز درنگ کردیم، پس از شمارندگان بپرس
نکتهها و اشارهها: 1. پرسش و پاسخهاي خدا با دوزخیان نوعی مجازات روانی آنهاست؛ «. که) جز (زمان) اندکی درنگ نکردهاید
زیرا آنان را با این پرسشها سرزنش میکند. 2. در این آیات از عمر دنیا پرسش شده که در مقایسه با عمر طولانی آخرت، بسیار
زیرا نعمتها و عذابهاي رستاخیز نامحدود و جاویدان اما نعمتها و فرصتهاي دنیایی کوتاه و زودگذر است. «1» ؛ اندك است
3. دوزخیان خود متوجه شدهاند که برآورد صحیحی از عمر دنیا و آخرت ندارند؛ از این رو از خدا میخواهند که از شمارشگران
پرسش کند که عمر دنیا چه اندازه بوده است. 4. مقصود از شمارشگران در این آیات ممکن است فرشتگانی باشند که حساب عمر
5. در این آیات خداي متعال به دوزخیان اشاره کرده که اگر در دنیا پردههاي غرور و غفلت را «2» . انسانها را دقیقاً نگاه میدارند
از قلب و فکر خویش کنار میزدید، متوجه میشدید که دنیا جاودانی نیست و براي آخرت تلاش میکردید. تفسیر قرآن مهر جلد
چهاردهم، ص: 107 آموزهها و پیامها: 1. عمر جهان کوتاه است (پس هشیارانه به فکر جهان ابدي باشید). 2. حسابرسان
شمارشگر، گذر سریع زمان را بیشتر درك میکنند. 3. در مورد گذر زمان و مقدار آن دقت کنید (تا دنیاي شما به غفلت
نگذرد). *** قرآن کریم در آیات صد و پانزدهم و صد و شانزدهم سورهي مؤمنون به هدفداري آفرینش و ارتباط آن با صفات
الهی اشاره میکند و میفرماید: 115 و 116 . أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَ ا خَلَقْنکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَاتُرْجَعُونَ* فَتَعلَی اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ لَآإِلهَ إِلَّا هُوَ
رَبُّ الْعَرْشِ الْکَرِیمِ و آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریدهایم، و اینکه شما به سوي ما باز گردانده نمیشوید؟!* پس والاتر است
خدایی که سلطان حق است؛ هیچ معبودي جز او نیست؛ پروردگار تخت ارجمند (جهانداري و تدبیر هستی) است! نکتهها و
اشارهها: 1. این آیات به دو مطلب اساسی اشاره دارد: الف) جهان هدفدار است و بیهوده آفریده نشده است. ب) جهان دیگري در
پس این دنیا وجود دارد و همه به سوي خدا بازمیگردند و رستاخیزي در پیش است. 2. اگر جهان با این عظمت و مقدمات و
برنامههایی که دارد، صرفاً براي همین چند روز دنیا باشد، زندگی پوچ و بیمعنا میشود. پس آفرینش جهان هدفی بزرگ دارد که
همان بازگشت به سوي خدا و رستاخیز است و هر کس نتیجهي اعمال خود را در آن جا خواهد دید و کمال نهایی جهان تحقق
3. در این آیات به چهار صفت خدا اشاره شده که همهي آنها با خواهد یافت. ص: 108
هدفداري جهان ارتباط دارند. این صفات عبارتاند از: مالکیت و حاکمیت خدا، حقانیّت وجود خدا، شریک نداشتن خدا و مقام
ربوبیّت و پروردگاري او. یعنی اگر خدا باطل باشد ممکن است آفرینش باطل و بیهودهاي داشته باشد، اما خدایی که خود حق
است، جز حق از او صادر نمیشود. و نیز اگر خدا ناتوان یا داراي شریک باشد، ممکن است کسی او را از هدفش باز دارد، اما اگر
خدایی یکتا، مالک و حاکم بر جهان باشد، میتواند هدفی والا و جهانی دیگر در پس دنیا قرار دهد؛ چون کسی نمیتواند مانع در
برابر او ایجاد کند. و نیز خدایی که ربّ و تربیت کننده است و جهان تحت زمامداري اوست، حتماً هدفی در پرورش و اصلاح
به معناي تخت و در این جا کنایه از قلمرو حکومت « عرش » ، به معناي پرورش دهنده و مالک اصلاحگر « ربّ » . جهان دارد. 4
به معناي شریف، پرفایده و نیکوست و از آن جا که عرش الهی داراي این صفات است، با صفت کریم، « کریم » و «1» خداست
آموزهها و پیامها: 1. جهان مجموعهاي هدفدار است؛ آن را بیهدف و بیهوده نپندارید. 2. آفرینشِ جهانی «2» . وصف شده است
بیهدف با صفات الهی ناسازگار است. 3. هدف آفرینش انسانها، بازگشت به سوي خدا و کمال نهایی و رستاخیز الهی است.
*** ص: 109 قرآن کریم در آیهي صد و هفدهم سورهي مؤمنون به دلیل نداشتن شرك و کافران
صفحه 35 از 110
نارستگار اشاره می کند و میفرماید: 117 . وَمَن یَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهًا ءَاخَرَ لَابُرْهنَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکفِرُونَ و هر
کس معبود دیگري را با خدا بخواند (و بپرستد،) که برایش هیچ دلیل روشنی بدان نیست، پس حساب او تنها نزد پروردگارش
خواهد بود؛ بیقین کافران رستگار نخواهند شد. نکتهها و اشارهها: 1. مشرکان فقط ادعا میکنند و هیچ دلیلی براي اثبات شرك
ندارند. آنان کورکورانه از پدرانشان تقلید میکنند و به دنبال خرافاتی همچون بتپرستی و شرك میروند، در حالی که توحید
داراي دلایلی روشن و متعدد است. 2. سورهي مؤمنون با بیان رستگاري مؤمنان شروع شد و اینک در آیات پایانی سوره به
. نارستگاري کافران اشاره میکند؛ یعنی این سوره درونمایی از زندگی و فرجام مؤمنان و کافران ارائه میکند. آموزهها و پیامها: 1
شرك عامل نارستگاري است و حسابرسی فقط با خداست. 2. به دنبال چیزي بروید که دلیل و برهان دارد. *** قرآن کریم در
آخرین آیهي سورهي مؤمنون روش دعا را آموزش میدهد و با یاد رحمت الهی میفرماید: 118 . وَقُل رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنتَ خَیْرُ
ص: 110 «! پروردگارا! بیامرز و رحم کن؛ در حالی که تو بهترین رحم کنندگانی » : الرحِمِینَ و بگو
نکتهها و اشارهها: 1. در سورهي مؤمنون مطالب زیادي در مورد کافران و مشرکان بیان شد و اینک در آخرین آیه به عنوان
نتیجهگیري، به پیامبر صلی الله علیه و آله اشاره میکند که اکنون که گروهی در بیراهههاي کفر و ستم سرگرداناند و لجاجت
میکنند، تو خود را به خدا بسپار و از او آمرزش و رحمت بخواه. 2. این آیه به پیامبر صلی الله علیه و آله روش دعا و محتواي آن را
میآموزد، ولی در حقیقت این آموزشی براي تمام مؤمنان راستین است؛ زیرا اگر پیامبر نیازمند آمرزش و رحمت الهی است ما
بیشتر بدان نیازمندیم. 3. نخست از خدا آمرزش بخواهید، تا از گناهان پاك شوید و زمینهي نزول رحمت الهی فراهم گردد، سپس
از او تقاضاي رحمت کنید. 4. در برخی احادیث روایت شده که آغاز سورهي مؤمنون و پایانش از گنجینههاي عرش خداست و هر
آموزهها و پیامها: «1» . کس به سه آیهي آغاز آن عمل کند و از چهار آیهي پایانی آن اندرز بگیرد، اهل نجات و رستگاري است
1. همچون پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از خدا آمرزش و رحمت بخواهید که بهترین رحم کننده خداست. 2. روش و محتواي
ص: 111 *** «2» . دعا را از قرآن فراگیرید
بخش